و جماعتى كه با وى خروج كردند غالباً بنى الحسن و سادات بودند .
در بيان حال حسن افطس كه به رمح آل ابى طالب معروف است
و سيّد احمد حسينى در كتاب «عمدة الطالب فى نسب آل ابى طالب عليهالسلام» ۱ از ابو نصر بخارى نقل كرده است : حسن افطس كه حال وى مذكور مىشود رايت سفيدى در دست داشت ، و حسن افطس را رمح آل ابى طالب گفتندى به جهت طول قامتش ، و با ۲ محمّد صاحب نفس زكيّه از وى شجاعتر نبود بلكه صابرتر از او ديده نشد .
پس از شهادت محمّد پنهان گشت تا آنكه حضرت صادق عليهالسلام به عراق آمد و به منصور فرمود : اگر مىخواهى حقّى به رسول اكرم صلىاللهعليهوآلهداشته باشى از حسن افطس بگذر . پس از وى گذشت .
و مادر محمد و ابراهيم يكى است و نامش هند دختر ابوعبيده است ، و يك شوهر قبل از عبداللّه محض كرده بود با آنكه ميراث بسيار به هند از شوهرش رسيده و عبداللّه كمال فقر را داشت ، به توسّط مادرش فاطمه بنت الحسين عليهالسلام ابوعبيده پدر هند پذيرفت و اطاعت كرد ، و از هند قبول اين دعوت را مسألت نمود و گفت : عبداللّه فرزند پيغمبر است .
پس هند خود را زينت و آرايش كرده عبداللّه را در خانه خويش خواست و جامه فاخر در وى پوشانيد كه فاطمه مادرش در عجب شد . و اين مرد و زن را با هم علاقه و انس غريبى پيدا گرديد .
و در دوستى هند ، عبداللّه اشعارى گفته است از آن جمله :
هندٌ اَحَبُّ اِلىَّ مِنمالى ورَوُحى فارجَعا
وعَصَيتُ فيه عَواذِلىواَطَعتُ قلباً مُوْجِعا۳
يعنى : اى هند ! تو از مال و جان من عزيزترى ، پس در دوستى تو ملامت كنندگان را مخالفت مىكنم و اطاعت قلب دردناك را مىنمايم .