بلايا و اهتداء طرق الى اللّه با دو برادر شهيد قتيل محمد و ابراهيم سهيم و شريكاند :
[ در شرح حال يحيى صاحب الدّيلم فرزند عبداللّه محض عليهالسلام ]
يحيى بن عبداللّه بن حسن بن حسن بن على بن ابى طالب عليهالسلام .
اين بزرگوار از صدمات روزگار ناچار روى به ديلم و طبرستان گذارد ، از اين جهت به صاحب ديلم معروف شده است ، و اهل آن حدود با وى بيعت كردند و بر گرد وى جمع شدند .
پس هارون الرشيد فضل بن يحيى برمكى را با پنجاه هزار سوار و خزانه بسيار فرستاد براى گرفتن يحيى ، چون به طالقان لشكريان رسيدند چندى رحل اقامت انداختند و به والى طبرستان و سائرين از اعيان مكاتبتى محبّتآميز فضل بن يحيى از جانب هارون الرشيد نوشت ، و مكتوبى نيز با وعده امان براى يحيى فرستاد با هدايا و تحف كثيره .
پس قضاة و رؤساء آن بلد محضرى نوشتند و آن را مهر كردند كه هارون صدمهاى به يحيى نرساند ، و به اتفاق فضل او را به بغداد روانه نمودند .
هارون در بدو ورود يحيى نهايت تكريم و تعظيم و منزلى شايسته تعيين كرد و صله وافرى اهدا داشت ، ، و مردم را امر كرد براى تهنيت قدوم وى روند ، و شعراء براى مقدم يحيى بن عبداللّه قصيدهها و شعرها انشاد كردند ، از آن جمله از مروان بن ابى حفصه بيتى نظر دارم كه در قصيدهاش گفت :
لعَمرُك ما وُدّ الغَوانى بِدائمِولا لَيل مَن نعنِى بِهِنِّ بدائمٍ
عاقبت هارون بدان عهد وفا نكرد و بر وى حسد برد ، و جمعى از اهل هوا و غرض هم از يحيى وشايت ۱ و سعايت كردند و گفتند : يحيى مردم را به خويش دعوت مىنمايد و خود را امام مىداند .