( 5 )
مطايبهاى با دوستان
در بيان زكات و مذمت ندادن آن مطالبى آورده سپس مىگويد :
و اين مستغرق در بحار لهو و و لعب بعنوان مطايبه به دوستان عرض مىكند :
دادى زكات حسن ندانى دهى به كهمن مستحقم اى شه خوبان به من به من۱
( 6 )
قصيده در مدح حضرت عبدالعظيم عليه السلام
در اواخر روح و ريحان شانزدهم مىگويد :
و براى عنوان كتاب « جنة النعيم » چند بيتى به جهت اخذ نتيجه خود گفته بودم ، مناسب چنان دانستم كه در اين محل بنگارم و از اهل فضل و كمال و صاحبان طبع و ذوق معذرت مىخواهم ، و آن اين است :
از دولت جاويد تو اى شاه معظمشد كشور ايران همگى امن و منظم
اى شاه شهان جان جهان معنى دانشاى كان كرم قطب امم روح مجسم
صد شكر خدا را كه اين دولت منصوربر جمله شاهان جهان گشت مسلم
[..]۲چو جانيست دوان بر تن كسرىبذل تو چو ابرى است روان از كف حاتم
از مهر تو شد كشور ايران همه چون خلدوز قهر تو شد مملكت كفر جهنم
روس است وپروس است ويا قيصر وخاقاندر موكب اجلال تو چون كلب معلم
اى ناصر دين شاه خدا خواه جوان بختصد بنده به دربار تو دارا و كى و جم
در عهد تو شد خطه رى روضه رضوانشيراز و صفاهان تبريز و خراسان هم
شه نامه فردوسى طوسى چو بخواندماغراق و مجازاتش افزود مرا غم
شاهان عجم را ز براى طمع نفسبستود يكايك را تا حضرت آدم
آخر چه جزا يافت از اين جيفه دنياآخر چه توان برد از آن برگ فراهم
اى خلق بخوانيد و ببينيد در اين عهدشهنامه سلطان عجم شاه مكرم
شه نامه سلطان عجم نام نكوئيستيكقرن و سه سال است كزو مانده به عالم
آثار رفيعى كه بنا كرده به ايراناحصا نتوان كرد از اين كلك و از اين فم
اين قبه عالىّ شه عبدالعظيم استكز همت عالى تو چون كعبه معظم
زين خدمت فرخندهات اى خسرو خوباناز بعد خدا شاد بود حضرت خاتم
و آنگاه على نفس نبى از تو بود شادواندر پى وى فاطمه آن خانم مريم
آنگاه امامان دگر بر تو فرستندتا روز قيامت همگى فيض دمادم
اين روضه كه مجموعه انوار الهى استآيند شب و روز ملايك زپى هم
بر ذات شريف تو نمايند ستايشگويا كه ثناى تو قضائى شده مبرم
اين روضه مگر عرش برين است تو گوئىانوار خدائيست در آن مضمر و مدغم
اين روضه مگر وادى طور است كه موسىبر درگه وى دال صفت كرده كمر خم
اين روضه مگر جنت موعوده عقبى استكز عالم برزخ بنشسته است مقدم
اين روضه شه زاده ابوالقاسم راد استكز جمله ابناء پيمبر بود اعظم
آباء كرامش همگى طيّب و طاهرتا صلب حسن سبط زكى كشته از سم
وآن باب گراميش كه عبداللّه قافه استوآنگاه على و حسن و زيد مفخّم
وآنگاه نظر كن تو درين روضه عالىبر روضه سه حمزه بن موسى كاظم
اين بنده كجا مدح و ثناى شه داداربا آنكه فصيحم به مديح توام ابكم