285
روح و ريحان ج1

است : زمانى كه زيد بن على خواست از مدينه حركت نمايد خدمتش رسيدم . صالح بن بشير نيز در خدمت آن بزرگوار بود . سلام كردم و عرض نمودم : حديثى بيان فرمائيد كه بدون واسطه از پدر بزرگوار خود شنيديد . فرمود : « پدرم از پدرش از جدّش رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آلهروايت كرد كه فرمودند : هر كس را نعمتى داد حمد كند و هر آن كس رزقش دير رسد استغفار نمايد ، و هر آن كس محزون شود لا حول ولا قوّة الاّ باللّه‏ خواند » .
عرض كردم : زياده فرمائيد .
فرمود : « حضرت صادق عليه‏السلام مرا خبر داد كه حضرت رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمودند : چهار نفر را من شفاعت مى‏كنم : كسى كه به ذريّه من اكرام كند ، و كسى كه حاجات ايشان را برآورد ، و كسى كه در امور ايشان ساعى باشد ، و كسى كه به زبان و دل ، ايشان را دوست دارد » .
عرض كردم : زيادت بفرمائيد از آنچه خداوند به شما تفضيل داده است .
فرمود : « حضرت رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود : هر كس ما را دوست دارد با ما محشور مى‏شود و در بهشت با ماست . اى پسر بُكَير ! مَنْ تَمَسَّكَ بِنا فَهُوَ مَعَنا فِى الدَّرَجاتِ العُلى ، اى پسر بكير ! خداوند ، پيغمبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را برگزيد و ما را ذريّه او قرار داد . اگر ما نبوديم دنيا و آخرت نبود . اى پسر بكير ! از ما خداوند عبادت كرده و شناخته مى‏شود ، و ما راهيم به سوى خدا ، و از ماست سيّد انبياء صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و سيّد اوصياء عليه‏السلام و از ماست قائم اين امّت » .
عرض كردم : آيا رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله عهد گرفته است چه وقت قائم شما قيام مى‏نمايد ؟ فرمود : « اى پسر بكير ! اين امر بعد از شش نفر از اوصياء است و تو درك نمى‏كنى ، بعد از آن قائم ما عليه‏السلام آيد و زمين پر از عدل مى‏شود » .
عرض كردم : شما صاحب اين امر نيستيد ؟
فرمودند : « من از عترت هستم » . باز مكرّر عرض نمود ، فرمودند : « من از عترت هستم » .
عرض كرد : اين فرمايش شما از رسول مختار صلى‏الله‏عليه‏و‏آله است ؟


روح و ريحان ج1
284

نشدند عترت حضرت رسالت صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بمانند ، و خانه خرابى خانواده وحى و تنزيل از آن وقتى شد كه آتش براى سوزاندن در آن خانه خواستند ، و با كمال جسارت آن را سوزاندند ، يعنى درى كه حضرت ختمى مآب صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به سوى مسجد خود گشود سزاوار سوختن است ! !
و نبايد بنى فاطمه از اين نحو تجرّى ملول شوند از آنكه معارضه و مخاصمه نوع بشر با خداوند اكبر به حدّى طغيان يافت [كه] به كرّات عديده در مقام تخريب خانه خداوند برآمدند و بيت اللّه‏ را بيت الشّيطان ناميدند ۱ ! و اجزاء آن را نيز سوزانيدند و خداوند سبحان خانه وجودشان را به آتش قهر و غضب خود بسوخت و اثرى از ايشان نگذاشت چنانكه از مبغضين آل محمد صلوات اللّه‏ عليهم در دار دنيا انتقام فرمود ، و جزاء كردارشان را به آخرت نينداخت .
خلاصه با آنكه زيد بن على عليه‏السلام بدين بليّه عظمى مبتلا گرديد التزام و مجاورت قبر شريف حضرت نبوى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را ترك ننمود ، و از مدينه مشرّفه ـ على مُشرّفِها السّلام ـ هجرت و حركت نكرد تا عبدالملك گذشت ، و نوبت به هشام بن عبدالملك رسيد ، وى نيز بر طريقه پدر مشى نمود و در مقام اذيّت اهل آن خانه كه آواره و بيچاره بودند برآمد . حاكم مدينه خالد بن عبدالملك بن حارث از قبل وى به زيد جسارت‏ها كرد ، ناچار بسوى شام براى تشكّى از حاكم ظالم نهضت كرد ، و رفتن زيد بن على به سوى شام نزد هشام شوم ، تسليم و تفويض او را مى‏فهماند و احتمال خروج نمى‏رود .

[در حديث شريفى كه دلالت بر جلالت قدر زيد] [بن على بن الحسين مى‏نمايد]

و در كتاب « كفاية الاَثَر فى النُصوص على الائمّة الاثنا عشر » ۲ از محمد بن بُكير مروى

1.بدين مطلب در حديث وسائل الشيعه ۲/۱۷۷ ح ۱۸۶۵ به نقل از احتجاج طبرسى : ۳۴۶ اشاره شده است .

2.كفاية الاثر : ۳۰۰ ، بحار الانوار ۴۶/۲۰۲ ح ۷۷ .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 166649
صفحه از 433
پرینت  ارسال به