289
روح و ريحان ج1

پس از وقوع اين خطب عظيم ، بدن شريف زيد را چهار سال بر دار آويختند و سرش را بردند در برابر قبر رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله چندى نصب نمودند و فَواخِت ۱ بر شكم او آستانه گذاردند و عنكبوت به عورت زيد تنيد تا آنكه وليد بن زيد به يوسف بن عمر نوشت : عِجل عراق را از دار به زير بياور و بسوزان و خاكسترش را به باد بده . و چنين كرد .
و عجب دارم از اهل كوفه در اين مدّت جرأت نكردند شفاعتى نمايند و بدن زيد را دفن نمايند ، و خرمافروشهاى ايشان در حقّ ابو سالم ميثم تمّار جز اين قسم معامله نمودند .

[طعن حَكَم كلبى بر شيعه و نفرين امام صادق عليه‏السلام]

وَحَكم بن عَباس كَلبى چون اين شعر گفت :


صَلَبنا لكم زيداً عَلى جِذْعِ نَخلَةٍفَلَمْ اَرَ مَهدِيّاً عَلى الْجِذْعِ يُصلَبُ ! !۲
يعنى : آويختيم از براى شما زيد را بر شاخه درخت ، و نديدم مهدى بر شاخه درخت آويخته شود .
و اين بيت طعن بر شيعه است ، چون حضرت صادق عليه‏السلام اين شعر را شنيدند بر او نفرين كردند ، پس شيرى او را در كوفه پاره كرد . چون حضرت صادق عليه‏السلام شنيد به سجده رفت و فرمود : « الحمد للّه‏ الذى اَنجَزَنا ما وَعَدَنا »۳ .
و در كتاب « عيون اخبار الرّضا عليه‏السلام » در حديث مبسوط است : اهل كوفه به اهل مدينه كيفيت شهادت زيد را نوشتند ، خلاصه آن را مى‏نويسد :
زيد در روز چهار شنبه غرّه شهر صفر خروج كرد و روز جمعه شهيد شد و از اين تاريخ

1.فَواخِت جمع فاخته ، همان پرنده كوكو مى‏باشد ( فرهنگ معين ۲/۲۴۶۶ ) .

2.بيت پسين آن چنين است : وقِسْتُم بعُثمانٍ علياً سَفاهةًوعثمانُ خَيرٌ مِن علىٍّ وأطيبُ ! !

3.دلائل الامامة : ۲۵۳ ، نوادر المعجزات : ۱۴۲ ح ۱۱ ، مدينة المعاجز : ۳۹۱ ح ۱۱۱ ، مناقب ابن شهر آشوب ۴/۲۳۴ ، كشف الغمة ۲/۲۰۳ .


روح و ريحان ج1
288

چه قدر فرق دارد ! ! براى همين نحو مخالفت شما فرداى قيامت مقرّ و مكان شما مخالفت و مباينت خواهد داشت ، يعنى حضرت باقر عليه‏السلام به بهشت مى‏رود و تو به آتش مى‏روى .
پس هشام به غضب آمد و گفت : خُذُوا بيَدِ هذا الاَحمَقِ المَائِقِ . آن گاه دست زيد را گرفتند و كشيدند و بيرون بردند ، و چند نفر بر او گماشتند تا از حدود شام دور كنند او را ۱ .

در شهادت زيد بن على عليه‏السلام در كوفه

چون از حدود شام زيد گذشت مراجعت فرمود به سوى كوفه ، و جمعى از اهل كوفه با وى بيعت كردند و عامل كوفه يوسف بن عمر مردم را تحريص بر قتل زيد كرد و تخويف از مخالفت نمود .
پس از بستگان زيد قليلى باقى ماندند ، و اهل كوفه سجيّه خويش را به نحو سابق اظهار داشتند و آن جناب را تنها گذاردند و اطراف وى را سپاهيان كوفه گرفتند و زيد تنها جنگ مى‏كرد .
و به قول مسعودى اين دو بيت را تمثّل جست :


فَذَلَّ الْحياةُ وَعَزَّ المَماتُوكلاًّ اَراهُ طَعاماً وَبِيلا
فاِن كانَ لابُدّ مِن واحدٍفَسيْرى اِلى المَوتِ سَيْراً جَميلا۲
يعنى : زندگى خوار است و عار ، و مردن عزّت است و آسودگى ، اگر چه هر دو طعام ناگوار است به جهاتى ليكن از اين دو يكى بايد قبول شود ، و آن خوب است مردن باشد .
پس آن هنگام تيرى برطرف جبهه چپ زيد رسيد كه بر دماغش اثر كرده به شهادت فائز شد .
و شهادت آن جناب در روز دوشنبه بيست و هشتم شهر صفر در سال يكصدو بيست و يك هجرى بود .

1.اين قضيه را ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه ۳/۲۸۷ نقل كرده است .

2.شجره طوبى ۱/۱۴۷ .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 166776
صفحه از 433
پرینت  ارسال به