استخوان او را نياوردند ۱ و بدن شريفش را نقل نكردند .
و زيد بن موسى بن جعفر هم نيست و وى در سرّ من رأى رحلت كرد و مدفون شد .
و ايضاً زيد بن حسن بن موسى ثانى كه از فرزندان موسى الجون پسر عبداللّه محض كه آل او را زُيُود خوانند نيز نيست از آنكه مدفن وى جز رى معيّن است .
و بر كتب فارسيّه حاليّه انساب نيز اعتمادى نتوان كرد و باعث اطمينان خاطر نمىشود ، پس بدانيم اين امامزاده زيد كيست و نسبش به كدام امام منتهى مىشود .
عجالةً از بركات حضرت عبدالعظيم عليهالسلام كتابى موسوم به « منتقلة الطّالبيّه » كه جامع آن ظاهراً در سال پانصد هجرى بوده است و از كتب معتبره انساب است ۲ ، و در اين بلد دو نسخه بيش بدست نيامده است ، و در آن كتاب ابوابى است به قانون حروف تهجّى به نام شهرها ، هر يك از امام زادهها كه نقل از اوطان خودشان يا بلدان ديگر كردهاند و در بلدى وارد شدهاند و وفات نمودهاند نام آن بلد را عنوان كرده است چنانكه داعى تمام امامزادههائى كه در رى و حدود آن نزول نمودند و مدفون گرديدند از حرف راء بعباراتها
1.در چاپ سنگى : نياورند .
2.مرحوم شيخ آقا بزرگ تهرانى در ذريعه ۲۳/۵ ش ۷۸۱۷ در باره كتاب توضيحاتى داده و تصريح مىكند كه نسخهاى ناقص از اين كتاب نزد مرحوم كجورى مؤلف جنة النعيم بوده است . از بيان صاحب ذريعه مشخص مىشود كه :
اولاً : وى نسخه چاپ سنگى جنة النعيم را ديده چرا كه مطالبى از آن نقل كرده و شماره صفحه مىدهد .
ثانياً : اين صفحه از كتاب را كه صفحه ۹۷ چاپ سنگى است ، علامه تهرانى نديده چون تعبير ايشان چنين است : « حصلت نسخة ناقصة منه عند الحاج مولى باقر فأدرج فى كتابه جنة النعيم ص ۴۹۸ كل من نزل منهم بالرى . . » و حال آنكه ظاهر عبارت مؤلف در اين صفحه آن است كه دو نسخه از كتاب منتقلة الطالبيه نزد وى بوده است .
ثالثاً : مرحوم تهرانى بر نقل كجورى اعتماد كرده و نام مؤلف منتقلة را به نقل از وى آورده و مىگويد : ذكر فى « جنة النعيم فى احوال عبدالعظيم » ص ۴۸۴ أن مؤلفه السيد أبو اسماعيل ابراهيم بن عبداللّه بن حسن بن على الشاعر .