315
روح و ريحان ج1

نذر شرعى پياده از اصفهان به خراسان براى تقبيل عتبه رضويّه حضرت امام همام ابوالحسن على بن موسى الرضا عليهماالسلام شتافت ، و وفا به عهد و ميثاق خود فرمود ، و در آن راه مصارف كليّه بذل نمود ، و چون به آستان عرش بنيان حضرت ثامن ضامن شرفياب شد چگونه اظهار شوق و رقّت كرد و خود را يكى از آحاد زائرين از رعايا شمرد ، و الحق آن پادشاه دين خواه در آن راه كرد آنچه شايسته و سزاوار بوده است ، و اعتقاد دعاگو آن است كه آن اجر براى اين پادشاه جمجاه مقرر است از آنكه بدون نذر شرعى واجب براى تعظيم و تكريم حضرت ختمى مآب ـ عليه صلوات اللّه‏ وآله ـ پياده بدين مزار قدم نهاد و از قدوم خويش روح پر فتوح اين امامزاده معظم را شاد فرمود اگر چه احترام براى امام و امامزاده همان فرق بُعد و قرب مسافت بين زائر و مزور را دارد ، لكن بر حسب تفضّل گاهى ثواب احترام كل را به جزء مى‏دهند ، چنانكه در ثواب زيارت حضرت عبدالعظيم روايت مشهور شاهدى است قويم ، و معروف بين عرب و عجم است .

در پياده رفتن سلطان مراد قيصر روم به مزار و روضه منوّره حضرت شاه ولايت عليه‏السلام

سلطان مراد كه از سلاطين عثمانيّه است در وقتى كه قصد زيارت حضرت امير مؤمنان عليه‏السلامرا نمود و قبّه علويّه را از دور ديد خواست از چهار فرسخ پياده بيايد ، يكى اهل نصب و عداوت گفت : على بن ابى طالب عليه‏السلام خليفه رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بود ، و تو نيز خليفه رسول خدائى ، جائز نيست اين گونه حرمت كردن .
پس آن سلطان مسلمان قرآن خواست و تفأّل زد براى انجام اين قصد ، و اتيان اين خيال . اين آيه كريمه آمد : « فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً »۱ پس پياده با تمام اركان دولتش تشرّف جست ، و امر نمود گردن آن ناصبى ناهى را زدند ، و اين دو بيت

1.طه : ۱۲ .


روح و ريحان ج1
314

خانه‏هاى خراب ايشان عبرت حاضرين و ناظرين است .

در تشريف حضرت اقدس همايون به مزار
فيض آثار امامزاده زيد و ثمرات آن

و بحمد اللّه‏ تعالى به امر و فرمان حضرت اقدس همايون اعلى در اين اوقات كه مورّخه هزار و دويست و نود و شش هجرى است در عمارت صحن شريف اين امامزاده جليل تأكيدات اكيده شد و بنحو خوشى زينت يافت ، و به طرز مطبوعى اصلاح خرابيهاى حجرات آن گرديد كه فى الواقع ظاهر آن از براى اهل ظاهر چون باطن وى روضه‏اى از رياض جنت است ، و بر اين عمارات پسنديده ثمراتى كه مترتب شده است در اين اوراق احصاء نتوان كرد ، جملتى از آن را مى‏نويسد :
اوّل : توجّه حضرت اقدس سلطانى و پياده آمدن به آن مزار و تشرّف بدان بقعه عاليه با رجال دولت و به مرآى و منظر رعاياى وبراياى اهالى اين بلد ، خود مشوّق و مروّجى است مخصوص و نيّت صافيه سلطانى مؤثر است در انقلاب نيّات رعايا ، سيّما پياده به زيارت آمدن باعث ميل نفوس و توجّه قلوب و رعيّت است ، اگر مردم در زمان سابق به آن مزار نمى‏رفتند و فاتحه نمى‏خواندند به و اسطه اقبال خسروانه در خواصّ و عوام ، اين ايّام شوق ديگرى در زيارت اين امامزاده جليل پيدا شده است .
بلى « الناسُ عَلى دينِ مُلُوكِهِم »۱ .

[پياده رفتن شاه عباس به مشهد رضوى]

و داعى گاهى از حالات سلاطين صفويّه ـ نَوَّرَ اللّه‏ُ مراقِدَهُمْ اَجمَعين ـ در تواريخ نظر مى‏نمايد از حال جنّت مكان شاه عبّاس ماضى صفوى متعجّب است كه چگونه بر حسب

1.ذكر اين فقره و منابع آن قبلاً گذشت .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 169366
صفحه از 433
پرینت  ارسال به