داشتن اهل طهران اين روضه مباركه را ، كه تمامت آداب حضور بر ده قسم منقسم مىشود ، و در شرح اخلاص ايرانيان به قباب ائمه عليهمالسلامو امامزادهها ، و بيان سه حكايت :
اول : مرحوم حاجى ملا احمد نراقى در كتاب «خزائن» نقل كرده .
دويم : حكايت شريفهاى كه خود در سامراء از كرامات امامين عليهماالسلام شنيدهام .
سوم : حكايت آن مرد ناصبى كه جسارت كرد در روضه حضرت اميرمؤمنان عليهالسلام كه در اين سنوات واقع شد ، وجناب حاجى ميرزا حسين نورى نقل كرده است ، با اشعار فصيحه از جنابان شيخ احمد و شيخ عبدالحسين ، در آداب بست نشستن به روضات ائمه عليهمالسلامبه
طريق مفصّل ، و مذمّت خورندگان اموال مسلمانان ، و عقوبت بىاحترامى به امامزادهها ، و حرمتى كه سلطان عصر براى ايشان قرار داده است ، و حكايت حاكم نجف و كشيدن اصغر نام را در شب و خواب ديدن وى ، و حكايت مرحوم آخوند ملا كاظم و جنّت مكان آقاى بهبهانى ، و در اينكه حرمت اين حرمها لازم است ، و در آن چند مطلب است :
مطلب اول : تعميرٌ فيه تَنْوير ؛ در عمارت مساجد و روضات عاليه ، وهديه فرستادن و نذورات ، و عدم جواز خوردن موقوفه ، و آنچه در ضرايح مقدسه است .
مطلب دوّم : اشاراتٌ لِدَفْنِ الْأَمْوات ؛ و حسن مجاورت اموات به مقابر ائمه طاهرين و امامزادگان ، و استحباب زيارت ايشان ، و احترام داشتن از قبور مردگان ، و نصب الواح بر مزار هر يك ، و اخبار وارده در حرمت عموم موتى .
مطلب سوم : تأسِيسٌ لِأَهْلِ التَّدْريس ؛ در تحسين مدارس كه در اطراف قبور امامزادگان و اماكن شريفه ساخته مىشود ، و طبقات طالبين علوم ، و لزوم رسيدگى متولى آستان حضرت عبدالعظيم عليهالسلام به حالات طلبه و مواظبتى كه در اين وقت مىشود ، و اهتمام محصّلين در تحصيل ، و حكايت مدرسه ساختن نظام الملك ، و شرح خواب ديدن مرحوم ميرزا محمد تقى نورى ، و چند دعاء براى دفع فقر و رفع جهل ، و صورت وقفنامه مدرسه امينيّه .
( 8 )
پند و اندرز
همچنين در پيمان نامهاى كه به عنوان وصيت نامه نگاشته است ، پنج بيت شعر آورده كه احتمال مىرود انشاء خودش باشد . بيت آغازين آن چنين است :
مر اين پند را زيور گوش داركه فرداى سختت بيايد بكار۱
ايدهها و نظرات :
در لابلاى مطالب كتاب جنة النعيم ، نظرات مختلفى از كجورى بچشم مىخورد كه جهت اطلاع خوانندگان گرامى ، بعضى از آنها در اين مقام درج مىگردد :
* بىاهميت دانستن آراء سخيفه فلاسفه ، مثلاً درباره انكار معاد جسمانى از طرف برخى از فلاسفه مىگويد :
جماعتى از فلاسفه منكر شدهاند معاد جسمانى را و در معاد روحانى هم ايشان را اقوالى است سخيفه ، اين دفتر مقتضى شرح و بسط آن نيست بلكه خواندن و نوشتن آنها خروج از طريق مستوى و صراط مستقيم و موجب القاء شبهات در قلوب عوام و مستضعفين است ۲ .
بر بالاى منبر نبايد هر چيزى را گفت ، عقيده مؤلف آن است كه :
ناصحين و ذاكرين اين زمان كه در مجامع ناس بر منابر برمىآيند بايد نقل از كتاب خدا و سنت رسول صلىاللهعليهوآلهو اقوال ائمه اطهار سلام اللّه عليهم نمايند ۳ .
منبرى بايد در حيطه سواد خويش سخن گويد و در شرح و معانى اخبار و احاديث چنانچه خود صاحب نظر نيست به اهلش رجوع كند ، لذا مىگويد :