331
روح و ريحان ج1

و گفته است :


اللّه‏ُ اَعْطَاكَ فضلاً فَوق فَضلِهِمُعَلى هَنٍ وهَنٍ فى حاسِدٍ وَهَنِ۱

1.المجدى فى انساب الطالبيين : ۲۱ ، ۳۳۷ .


روح و ريحان ج1
330

به حاكم مدينه هر وقت در هر كجا او را مست ببيند حدّى بر او جارى ننمايد . منصور با آنكه به ابن هَرمه نهايت اكرام مى‏نمود و مى‏خواست حاجت او را برآورد از اين فقره استيحاش كرد و گفت : نبايد حدود الهيّه را ابطال و تعطيل نمود ، و گفت : حاجت ديگر بخواه تا برآورم .
باز براى حرص و رغبتى كه به شرب خمر داشت همين مطلب را اعاده نمود ، عاقبت منصور نوشت به حاكم مدينه : هر وقت ابن هَرمه شراب خورد هشتاد تازيانه بر او بزن تا حدّ الهى معطّل نماند و هر آنكه او را بياورد به نزد تو در حالت مستى يك صد تازيانه مأذونى بر او زنى . ديگر در كوچه و بازار هر كس ابن هرمه را مست مى‏ديد نزديك او نمى‏آمد و حاكم مدينه را خبر نمى‏كرد . و شايد آن حاكم حسن بن زيد بوده است .
اگر چه اين فقره مسطوره مخالف است با اين فقره كه مجمل آن را مى‏نويسد : يك روزى حسن بن زيد به ابن هرمه فرمود : من كسى نيستم از مدح تو مسرور و از هجو تو خائف باشم ، شرافتى كه خداوند عالم به واسطه پيغمبر مكرّمش به ما داده است جامع هر مدحى است و از هر ذمّى ما را دور دارد ، و حقّ جدّ بزرگوار من آن است اغماض ننمايم در حقّ كسى كه خلاف شريعت حركت نمايد ، قسم مى‏خورم به ذات اقدس الهى اگر ديگر تو را مست ببينم دو حد بر تو جارى مى‏كنم : يكى براى خوردن شراب ، و يكى براى مستى كه اظهار مى‏كنى با آنكه نديم من هستى ، پس همت بگمار و از اين عمل شنيع بگذر براى رضاى خدا و خوشنودى حضرت سيّد انبياء صلى‏الله‏عليه‏و‏آله .
پس ابن هرمه از اين تهديد ترسيد و ترك نمود ، و آن وقت نود سال از عمرش گذشته بود .

در توبه ابن هرمه و اشعار وى

و اين اشعار از ابن هرمه است در توبه از شراب خوردن گفته است :
نهانى ابن الرَّسُولِ عَنِ المُدامِواَدَّبنى بآدابِ الكِرامِ۱
يعنى : پسر رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مرا از شرب شراب نهى كرد و به آداب بزرگواران مؤدّب فرمود .


وقالَ لى اصطبْر عنها وَ دَعْهالِخَوْفِ اللّه‏ِ لا خَوْفِ الاْنامِ
و گفت به من : خود را نگاهدار از آشاميدن شراب براى ترس از خدا ، نه ترس از مردمان ، پس من گفتم :


وَكَيفَ تَصَبُّرى عنها وَحُبّىلَها حُبٌّ تَمَكَنَّ فى عِظامى
چگونه خود را نگاهدارى كنم از خوردن شراب ، و دوستى آن در استخوانهاى من جاى گرفته است ؟


اَرى طِيْب الْحَلالِ عَلىَّ خُبْثاًوطيبَ النَّفْسِ فى خُبثِ الحَرامِ
و مى‏بينم آنچه پاك است و حلال در طبع من زشت و پليد مى‏نمايد و آنچه ناپاك و حرام است نفس خبيث من او را پاك مى‏داند .
و عجب است در اين زمان هر قدر بر مُنادمين خمر از پير و جوان به قدر امكان با لسان رطب و بيان عذب ، نصايح و مواعظ بر زجر و منع از بزرگى حرمان و حرمت آن گفته مى‏شود در جواب مضمون اين سه بيت را خوانند :


غذاى روح دهد باده حريق الحقكه رنگ و بوش زند رنگ و بوى گل را دق
به طعم تلخ چو بيند پدر وليك مفيدبه پيش مبطل باطل به نزد دانا حق
حلال گشته به فتواى عقل بَرِ داناحرام گشته به احكام شرع بَرِ احمق۲
نعوذ باللّه‏ مِن شُرُورِ اَنْفُسِنا ومِنْ هذهِ العُقُولِ الْمَعْقُولَةِ .
خلاصه ابن هَرمه در شعر خود حسن بن زيد را بر محمد و ابراهيم برترى داده است

1.الغدير ۷/۱۲۷ اين بيت را نقل كرده از زهر الآداب ۱/۸۱ . هر چهار بيت در شرح ابن ابى الحديد ۱۵/۱۶۹ مذكور است ، نيز المجدى : ۳۳۸ .

2.اشعار منسوب به بوعلى سيناست .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 166571
صفحه از 433
پرینت  ارسال به