337
روح و ريحان ج1

زيدِ بن الحسن بن على ابن أبى طالب عليه‏السلام .
به عبارت ديگر : شش پشت نسب را به حسن بن زيد جدّ دوم حضرت عبدالعظيم مى‏رساند ، و به هشت فاصله به حضرت امام حسن مجتبى عليه‏السلام .
پس بر اين بيان حضرت امامزاده حسن ملقّب به امير است مانند جدّ بزرگوارش ، وحسنى است ، و اسحاق كوكبى كه فرزند حسن بن زيد است كنيه‏اش أبوالحسن است ، و او را كوكبى خواندند براى آنكه سفيدى بر سياهى چشم وى بود مانند كوكب ، و جعفر بن هارون كه از اجداد آن بزرگوار ، و امامزاده حسن امير مذكور نسب را از او به حسن بن زيد مى‏رساند در شهر آمل شهيد شد به دست رافع بن ليث ، وقبر او را زيارت مى‏نمايند .
و بدان فرزندان حسن بن زيد بن حسن عليه‏السلام بسيارند و اعقابشان زياد است : يكى عبداللّه‏ بن حسن بن زيد است ، و كنيه‏اش أبو زيد و أبو مهر است .
و يكى زيد بن حسن بن زيد بن حسن عليه‏السلام است ، و كنيه‏اش أبو طاهر است .
ويكى ابراهيم بن حسن بن زيد بن حسن عليه‏السلام است ، و كنيه‏اش أبو اسحاق است .
ويكى اسماعيل بن حسن بن زيد بن حسن عليه‏السلام است ، و كنيه‏اش أبو محمّد است ، و او را جالب الحجارة ـ به جيم يا به حاء ـ خوانده‏اند ، و نسل او از محمّد است .
و از محمد بن اسماعيل داعى كبير ، محمد بن زيد بن محمد مذكور منتهى مى‏شود ، و همين محمد داعى و برادرش حسن داعى مالك طبرستان شدند در سال دويست و پنجاه كه در اوراق سابقه بيان نمودم .
و يكى از اولاد حسن امير ، قاسم بن حسن بن زيد بن حسن عليه‏السلام است ، و قاسم بن حسن نيز كنيه‏اش أبو محمّد است .
و قاسم بن حسن زاهد و عابد و شجاع بود و با بنى عباس آميزش مى‏نمود ، و نسل او از محمد بطحائى و عبدالرحمن شجرى است .
و يكى على شديد است كه جدّ اول حضرت عبدالعظيم است و كنيه‏اش ابوالحسن است .


روح و ريحان ج1
336

و داعى كه سالهاست رجوع به كتب معتبره نسّابين كرده‏ام از آنچه مى‏گويند و بعضى از عوام اعتقاد كرده‏اند صحّتى نيافته‏ام ، و « رُبَّ شُهْرَةٍ لا أصْلَ لَها » از امثال مشهوره است .
پس اين تحريرات از براى نفى و اثبات صحت و سقم انساب امامزادگان مدفونين در رى است ، و اين زحمات براى آن است كه هر زائرى كه زحمت مى‏كشد به زيارت امامزاده مى‏رود او را بشناسد و بداند كيست ، و نسب را به كدام يك از ائمه طاهرين عليهم‏السلاممى‏رساند ، و نسبت وى به هر يك از ائمه دين بواسطه است يا بلا واسطه ، و آيا حسنى است يا حسينى ؟ آيا موسوى است يا رضوى ؟ البته بر حسب معرفت و شناسائى كه دارد تكليف خود را مى‏داند و الاّ بنا بر قول مشهور به هر مزار فاتحه و سلام و تلاوت سوره قدر و توحيد به عدد معين مشروع كفايت است .
و عجب دارم از بعضى از اهل هوا و غرض و مرض كه گفته‏اند : داعى عَلى رُؤوس الأشْهاد عرض كرده‏ام : امامزاده حسن بر مذهب اسلام نيست يا آنكه از طايفه زيديّه است ، والبته خوانندگان در شرح حالات زيديّه و حسن عاقبت دُعات كه به رضايت آل محمّد صلى‏الله‏عليه‏و‏آلهخروج نمودند اطلاعى از عقيده دعا گوى حاصل كرده‏اند ، از كجا تخصيص مى‏توانم بدهم اين امامزاده را به اين مذهب يا مذهب ديگر با آنكه مذهب و مشرب خود را بر نصّ صحيح و تعيين علماء نسّابه مى‏دانم تا كنون از اين امامزاده مخصوصاً بيانى كه مشعر بر ذمّ و قدح باشد نديده‏ام و نگفته‏ام .
بلى آنچه عرض شده است نيامدن حسن مثنى است به رى ، و اين مزار قطعاً حسن مثنى نيست و تكذيب مى‏نمايم هر آنكه به اين عقيده معتقد شود براى آنكه اخبار بر خلاف آن تصريح شده است ، پس هر كس حسن است نبايد او را حسن مثنى دانست .
خلاصه در كتاب « مُنتقلة الطالبيّة » كه سابقاً از وضع آن اشاره نمودم نقل كرده است : از مدفونين رى حسن امير است ، و او نسب را به حسن امير پسر زيد بن حسن بن على بن أبى طالب عليه‏السلام صاحب همين ترجمه مى‏رساند بدين گونه : بالرى الحسن أمير بن أبى‏عبداللّه‏ محمّد عزيز بن أحمَد الخَطيبى بن الحَسَن بن جَعْفَر بن هارُون بن إسحاق الكوكبى ابن الحَسَن الأمير بن

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 169764
صفحه از 433
پرینت  ارسال به