عالم غيب به توسّط ملك مقرّب كريم اگر چه بر خلق تحديث ننمايد ، و مىتوان گفت : شخص محدِّث كه حديث گويد بر حسب عرف محدَّث نباشد و مىتوان گفت : محدَّث نيز محدِّث است چون انبياء عظام كه محدَّثين و محدِّثين بودند
يعنى تلقّى از مبدء مىكردند و به خلق القاء مىفرمودند .
على اىّ حال ، چنانكه هر حديث بذاته كه مروى از رسول صلىاللهعليهوآله و ائمّه هدى عليهمالسلاماست شريف و جليل است همين طريق حامل و راوى آن كه محدّث است جلالت قدر و شرافت نفس دارد ، و هر آنكه به قانون رشاد و سداد حديث گويد البته محدَّث به فتح دال است و مؤيّد از حضرت ذوالجلال .
و از حديث سابق دانستهاى كه در هر امتى محدّثين بودهاند يعنى از جانب انبياء واسطه بودهاند در ميان خلق و ابلاغ اوامر و نواهى انبياء عظام را مىكردند ، مانند نوّاب خاص . به عبارت ديگر مانند سلمان فارسى عليه الرحمه ونوّاب اربعه و بعضى از ملتزمين حضور ائمه طاهرين عليهمالسلام سيّما اصحاب صادق عليهالسلام كه يكى از اجلاّء ايشان ابان بن تغلب است كه به وى امر فرمودند : « اِجْلِسْ فى مَسْجِدِ النّبى صلىاللهعليهوآله واَفْتِ الناسَ فَاِنّى اُحِبُّ اَنْ اَرى فى شيعَتى مِثْلَكَ »۱ يعنى : « بنشين در مسجد رسول صلىاللهعليهوآله و بين مردمان فتوى بده » ـ و مراد از فتوى تعليم مسائل و نشر فضائل است ـ بعد فرمودند : « من دوست دارم در زمره شيعيان مانند تو را ببينم » .
[يكى از القاب صديقه طاهره ، محدَّثه است]
و بدان يكى از القاب صديقه طاهره عليهاالسلام محدَّثه بفتح دال است از آنكه ملائكه خدمت آن مخدّره شرفياب مىشدند ، و از امور مستحدثه حضوراً عرضه مىداشتند ، و از واقعات سماويّه و حالات غيبيّه آن مخدّره را اطلاّع مىدادند .