آيه كريمه « وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلاَ نَبِىٍّ »۱ مقدّم است رسول بر نبى ، و اين فقره در صورتى است « نبى » از « نبأ » مُشتق و مأخوذ نباشد و اگر نه فرق بين نبى و رسول واضح است .
پس هر رسولى نبى است وليكن هر نبى رسول نيست ، امّا به مفاد « وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ »۲ حضرت رسول كه نبى بود محدِّث ومحدَّث بوده است ، و شرط كلّى در رسالت همان تحديث است و ابلاغ احكام و القاء اوامر الهيّه و در تبليغ و تحديث اجرهاى كثيره است .
و در كتاب مستطاب « اصول كافى » از صفوان مروى است كه خدمت حضرت صادق عليهالسلامعرض كردم : عابدى از دوستان شما است و مردى است كه حديثى از شما روايت مىكند ، آيا كدام افضل است عند اللّه ؟
فرمودند : « الرَاوِيَةُ لِحَدِيثِنَا يَشُدُّ بِهِ قُلُوبَ شيعَتِنا اَفضَلُ مِنْ اَلْفِ عابِدٍ »۳ ، يعنى : « روايت كننده حديث ما افضل است در نزد خدا به واسطه اين عمل از عبادت هزار عابد » .
پس خداوند در ازاء و اجر پيغامبرى و رسالت جناب رسول اكرم صلىاللهعليهوآله چه عنايتها مىفرمايد !
در آداب و شرايط محدث است
پس از اين حديث معلوم مىشود تكميل نفوس و ارشاد خلق ، افضل و اجلّ از اكمال نفس است ؛ از آنكه تعليم حديث موجب حصول و وصول به يقين و معرفت است امّا عبادت عابد تعدّى به غير نمىنمايد ، پس عرض مىكنم : هر كس را نتوان محدِّث خواند مگر آنكه شرائط خاصّه در او موجود باشد :