379
روح و ريحان ج1

پس از شرح اين مقدّمات موجزه مفيده در معنى اين سيادت كريمه ، هر زائرى بداند زمان خطاب و تسليم حضورى به حضرت عبدالعظيم عليه‏السلام همانا در فقره « السلام عليك ايها السيّد الكريم » معنى سيادت و شرافت حسبى و شخصى ملحوظ و منظور است . يعنى : هر آنكه حضرت عبدالعظيم عليه‏السلام را در زيارت نامه « سيّد » مى‏خواند نه از جهت نسبت به حضرت رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و ائمه طاهرين عليهم‏السلام است بلكه براى شرافت و بزرگوارى است كه در آن بزرگوار بوده است ، و كلمه « الكريم » كه وصف بعد از وصف است خود دلالت بر مقصود مى‏كند ، مانند « السلام عليك ايها المحدِّثُ العليم » كه عليم نيز وصف مخصوص و صفت خاصّه‏اى است براى آن جناب .
پس سيّد شامل تمام معانى مسطوره است ، و حضرت عبدالعظيم عليه‏السلام هم سيادت نسبى دارد و هم حسبى .
پس سيّد لفظى است عام ، و هر آنكس بر حسب عمل و كردار سيادت نداشته باشد شايد رشته سيادت نسبت به حضرت رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را قطع نمايد ، و منقطع از فيوضات الهيّه در دنيا و آخرت گردد ، و اگر رشته و ريسمانى گسيخته شد و آن را پيوند نمايند ناچار گره و عقدى در ميان است .
پس سادات زمان ما راضى نشوند رشته سيادتشان گسسته شود براى كردار زشت و رفتار شومى كه از ايشان ظاهر مى‏شود و هر انقطاعى موجب حرمان و بُعد از رحمت حضرت يزدان است .
پس سيادت به لباس سبز و اسم و لقب نيست ، همانا كسوت معنويّه كه در وى سعادت اُخرويّه است با نام نيك شرط است ۱ .

1.وچه خوش گفته است شاعر : فرزند نبى كه نيست بر راه نبىچون آيه منسوخ كلام اللّه‏ است


روح و ريحان ج1
378

بلى ، وصفاً جمعى معروف‏اند به اسم سيّد : يكى عبداللّه‏ بن رواحه است كه حضرت رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود : « واَنْتَ ـ ثَبَّتك اللّه‏ُ ـ يا سِيَّدَ الشُعَراءِ » .
و يكى حسّان بن ثابت است .
و يكى شاعر آل رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله سيّد اسماعيل حميرى است كه مادرش يا قومش اين لقب را به او دادند چنانكه در اشعارش فرمود :


وَلَقَد عَجِبتُ لِقائِلٍ لى مَرَّةًعلاّمةٌ فَهِمٌ مِن الفُهَماءِ۱
سَمّاكَ قَوْمُك سَيِّداً صَدَقُوا بِهاَنْتَ المُوَفَّقُ سَيِّدُ الشُعَراءِ۲
و محيى الدين معروف در باب سى‏صد و شصت در معرفت وزراء مهدى عليه‏السلامخوش گفته است :


اَلا اِنَّ خَتْمَ الاَوْلِياءِ شَهِيدُوَعَيْنُ اِمامِ العَالَمينَ فَقِيدُ
هُوَ السَّيِّدُ المَهْدِىُّ مِنْ آلِ اَحْمَدٍهُوَ الصَّارِمُ الْهِنْدِىُّ حِينَ يَبِيدُ۳
و اين دو بيت گويا در حق اين سيّد كريم و محدّث عليم حضرت عبدالعظيم گفته شده است ، و بعضى از معانى سيّد در آن مندرج است :


يا بُقعةً ماتَ بِها سَيِّدُما مِثْلُهُ فِى النّاسِ مِنْ سَيِّدِ
ماتَ الهُدى مِن بَعْدِهِ وَالنَّدىاَلْعِلْمُ وَالحِلمُ مَعَ السُّؤْدَدِ۴

1.در بحار و الغدير : الفقهاء .

2.بحار الانوار ۴۷/۳۲۷ ، الغدير ۲/۲۳۲ .

3.در چاپ سنگى : تبيد . اشعار راملا هادى سبزوارى در شرح الاسماء الحسنى ۱/۲۸ نقل كرده و سپس اين بيت را اضافه دارد : هو الشمس يجلو كل غيم وظلمةهو الوابل الوسمى حين يجود

4.اين دو بيت با اختلافاتى و اضافه چند بيت ديگر در عيون الاخبار ۱/۲۸۰ از ابن مشيع مدنى در رثاء امام رضا عليه‏السلام دانسته شده ، در مقاتل الطالبيين : ۳۲۳ اشعارى مشابه را در رثاء يحيى بن عبداللّه‏ بن حسن به انشاء على بن ابراهيم علوى ذكر كرده . ابن شهر آشوب در مناقب ۳/۴۶۹ اشعار را از مشيع دانسته و در رثاى امام رضا عليه‏السلام آورده است .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 166785
صفحه از 433
پرینت  ارسال به