فقره ثالثه : اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّها اَلشَّخصُ الشَّريفُ
در معنى «شخص» و «شريف» است
بدان كلمه « شخص » در نزد اهل لغت ، سواد انسان و غير او است كه از دور ديده مىشود ، و مورد استعمال آن غالباً در ذات انسان است ، و شاهد بر مقصود شعرى است كه در وصف زيد بن حسن ذكر شد :
فان يك زيد غالتِ الاَرْضُ شَخصَهُ۱. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
و مراد زائر در اين فقره ، شرافت شخصيّه و اصالت ذاتيه مزورش حضرت عبدالعظيم است .
و كلمه « الشريف » بيان مىكند و توصيف مىنمايد شخصيّت و عظمت شأن و مقام آن بزرگوار را ، و لفظ « شخص » به معنى رفعت هم آمده است و در اين مقام مناسب است .
و « شريف » از شَرَف محرّكه ۲ مشتق است و آن به معنى بلندى و رفعت است ، و جمع شريف ، شُرَفاء و اَشْراف است .
و معنى ديگر آن « مجد » است .
و فرق است بين شريف و حسيب شايد به مناسبتى در ذيل مطالب آتيه توضيح شود .
و شريف را شريف نامند براى رفعت و علوّ معنوى او است كه از علوّ مكانى تشبيه شده است .
1.مصرع اول از قصيدهاى است كه قدامة بن موسى جمحى در رثاء زيد بن حسن عليهالسلامسروده است . مصرع دوم آن چنين است : فقد بان معروف هناك وجود . رجوع شود به : ارشاد شيخ مفيد ۲/۲۲ ، بحار الانوار ۴۴/۱۶۴ . قبلاً نيز اين بيت گذشت .
2.محركه يعنى اينكه حركات آن فتحه است ، بنابر اين « شَرَف » خوانده مىشود . رجوع شود به : معجم مقاييس اللغة ابن فارس ۳/۲۶۳ .