391
روح و ريحان ج1

اعتمادى نشايد ، و اين دو قول مخدوش است .
امّا جواب از قول در اينكه سر قاسم بن حسن عليه‏السلام مدفون در اين بقعه باشد ناچار بايد گفت : آن سر را از شام آوردند و در اين محل دفن كردند از آنكه تمام سرهاى شهدا را از كوفه به شام بردند ، و عدد رؤوس به نحو تحقيق هفتاد و هشت سر بود .
و علاّمه مجلسى ـ طاب ثراه ـ در جلد عاشر « بحارالانوار » بدين گونه ضبط فرموده است كه آن رؤوس مطهّره را بين قبايل قسمت كردند از كنده و حمير و هوازن و مذحج و تميم و سائرين قبائل .
مرحوم سيّد بن طاوس عليه الرحمه فرمود : يزيد بن معاويه نوشت براى عبيداللّه‏ بن زياد سرهاى شهدا را جميعاً روانه شام نمايد ، و عبارت مرحوم سيّد است : فَاَعادَ الجَواب إلَيه يَأمُرهُ فيهِ بِحَملِ رأسِ الحُسين عليه‏السلام وَرُؤوسِ مَن قُتِلَ مَعَهُ وَحَمْلِ اَثْقَالِهِ وَنِسائِهِ وَعِيالِه ، فَاسْتَدْعى ابْن زيادٍ بِمَحْضَرِ ابنِ ثَعْلَبَ الْعَائِذىِّ فَسَلَّمَ اِلَيهِ الرُّؤُوسَ وَالنِّساءَ فَسارَ بِهِم.. الى آخر الخبر ۱ .
و از اين عبارات معلوم مى‏شود تمام سرها را روانه شام نمودند .
و مرحوم مجلسى فرمود : به خطّ بعضى از افاضل يافتم : لما جى‏ءَ برؤوسِ الشُّهداءَ وَالسَّبايا مِن آلِ محمّدٍ اَنشَدَ يَزيدُ لَعنَهُ‏اللّه‏ :


لمّا بَدَتْ تِلكَ الرُّؤوسُ وَاَشْرَقَتتِلْكَ الشُّموسُ عَلى رُبى جَيْرُونِ
صاحَ الغُرابُ فقُلْتُ صِحْ اَوْ لا تَصِحوَلَقَد قَضَيتُ مِنَ النَّبىِّ دُيُونى۲
و از اين فقرات كه احتياج به ترجمه ندارد نيز معلوم است براى اظهار خدمت به يزيد ، عبيداللّه‏ بن زياد آن رؤوس شريفه را به شام نقل كرد ، ديگر در رجوع وعود رؤوس مطهّره به اجساد طيّبه طاهره خبرى صحيح نيافتيم مگر رأس مبارك جناب خامس آل‏عبا عليهم‏السلام كه در تمام مقاتل معتبره علماء اعلام تصريح شده است ملحق به بدن شريف شد .

1.لهوف : ۱۵۲ ، بحار ۴۵/۱۲۴ ، العوالم : ۴۲۵ ، مدينة المعاجز ۴/۱۰۳ ح ۱۱۱۶ .

2.بحار الانوار ۴۵/۱۹۹ ح ۴۰ به نقل از خط شهيد ، العوالم : ۴۱۷ .


روح و ريحان ج1
390

يمن بوده است ، و اعقاب او بسيار است .
و ابو نصر بخارى نسابه گفته است : در حجاز از اولاد احمد بن عبداللّه‏ حسنى ، حسن بن على بن قاسم بن احمد بن عبداللّه‏ [ است ] .
و حال هر يك از برادرهاى حضرت عبدالعظيم عليه‏السلامرا نسّابين در دواوين خودشان شرح داده‏اند ، و اعقابشان را ياد نموده‏اند ، رجوع به آنها موجب بصيرت و اطلاع است .
امّا زوجه محترمه و حليله جليله حضرت عبدالعظيم موسومه به خديجه بود ، دختر قاسم بن حسن امير بن زيد بن حسن بن على بن ابى طالب عليه‏السلام است ، و در كتابهاى انساب قاسم بن حسن امير مكنّى به ابو محمد است ، و حسن امير ، اكبر و ازهد و اورع از وى فرزند نداشت .
بعباره اخرى : عيال حضرت عبدالعظيم دختر عموى آن جناب است ، و اين قاسم غير از قاسم پسر احمد بن عبداللّه‏ قافه است ، از آنكه كنيه و اسمشان يكى است شبهه نشود .
و هميشه قاسم بن حسن مذكور با بنى‏عباس مراوده و معاشرت مى‏نمود ، و از مدفن وى خبرى ندارم .

در احوال امامزاده قاسم كه در كوه شميران مدفون است و اختلاف در وى و مذهب صحيح

و از قاسم بن حسن شش فرزند معيّن شده است : يكى از آنها خديجه است كه به حباله حضرت عبدالعظيم بود ، و در ذيل شرح نام شريف ابا محمد قاسم بن حسن نقل ناقلى به خاطرم آمد كه گفت : شايد امامزاده قاسم كه در مقدّمه كوه شميران در جهت شمالى طهران واقع است همان قاسم بن حسن بوده باشد ، احتمال توان داد ، اما تعيين در مدفن شريف آن بزرگوار در كتابهاى علماى نسب نشده است و تصريحاً نيافته‏ام ، ليكن قاسم ثانى يا رأس شريف قاسم بن حسن باشد برهان صحيح و بيان صريحى مى‏خواهد ، و بر اين اقوال سخيفه ضعيفه مشهوره كه مأخوذ از كتب فارسيّه است و جامع و مؤلّف آنها غير معلوم

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 166746
صفحه از 433
پرینت  ارسال به