و جماعتى هم كرامات كثيره از اين روضه عاليه نقل نمودهاند كه ظاهر شده است .
و مرحوم مجلسى فرمود : مذمّت هر يك از امامزادگان كه معلوم نشده مىتوان او را زيارت نمود .
و داعى كراراً مشرّف شدهام ، امّا به قصد رأس شريف قاسم بن حسن عليهالسلام يا قاسم ثانى نبوده است ، بلكه به قصد امامزاده بودن شرفياب شدهام ، و اين بزرگوار را بسيار با عظمت و جلالت شأن و مقام مىدانم ، و ظاهراً موسوم به قاسم بن حسن است كه به واسطه و فاصله چند نفر ديگر نسبت شريفش منتهى به امام عليهالسلام مىشود ، اَللّهُ يَعَلْم اِنّى لَمْ أَقُلْ زُوراً .
و اما فرزندان حضرت عبدالعظيم عليهالسلام يكى قاسم و ديگرى موسوم به احمد است ، و علاوه از اين دو بزرگوار فرزندى نيافتم ، و منظور ندارم بر ايشان چه گذشت و كجا مدفون شدند .
على اىّ حال ، داعى از وقتى كه در مقام تحصيل علم به انساب ابناء ائمه طاهرين و اولاد مكرمين ايشان برآمدم و تصحيح حالاتشان را از مَهَره اين فن استدعا كردم براى ازدياد معرفت خود و تعريف خوانندگان و شنوندگان بوده است ، و مىدانم اين گونه امور به استحسانات و قياسات و قاعده ظاهره تمام نمىشود ، بايد از كتاب صحيحى دليل قاطعى آورد و الاّ سكوت اولى است .
و تأمل در اين مطالب هم باعث فساد مذهب و عقيده نمىشود ، و آنچه در اين ورقه عرض شده است از علماء نسّابه اين بلد جزاء و سزائى جز تصديق و تصويب نمىخواهد ، و هر آنكه از مأخذ صحيح علاوه از آنچه نوشته شده است اين بنده را اطّلاع دهد او را فيض عظيم است .
و اميدوارم از شرح مناقب و مفاخر اين فرقه هداة از عثرات وزلاّت و اهوال و افزاع قيامت مصون و محروس باشم ، و نعم ما قيل فى حقّهم :
شَرَفٌ تَتابَعَ كابراً عَن كابرٍكَالرُّمحِ أُنْبُوباً عَلى أُنْبُوبِ
وَتَلالأَ النُجومُ الزُّهر عَن اَسلافِه۱كَالغَيثِ شُؤْبُوبٌ عَلى شُؤبُوبِ۲