417
روح و ريحان ج1

آن بزرگوار حضرت ابا محمد عليه‏السلام او را نصب فرمود ، و بعد از رحلت آن جناب ، حضرت امام زمان عليه‏السلام كماكان در كليه امور او را منصوب ساخت ، و نصّ صحيح از امام عليه‏السلام براى ابو عمرو از كتاب مسطور بدين گونه مذكور مى‏شود :
احمد بن اسحاق بن سعد قمى گفت : خدمت امام على النقى عليه‏السلام مشرف شدم و عرض كردم : اى آقاى من ! اكثر اوقات ، من از خدمت شما دور و مهجورم و ممكن نمى‏شود خدمت شما مشرف شوم ، بفرمائيد قول كدام يك از اصحاب شما را قبول كنم و امتثال نمايم ؟ فرمود : « هذا أبو عمروٍ الثِقَةُ الأمينُ ما قالَهُ لكُمْ فَعنّى يَقُولُهُ وَما ادّاهُ إليكُمْ فَعَنّى يُؤدّيه » . يعنى : « اين مرد كه ابو عمرو است ثقه و امين است از جانب من و آن چه مى‏گويد از من مى‏گويد و آن چه به شما مى‏رساند از من است » ۱ .
بعد از رحلت ابا الحسن عليه‏السلام احمد بن اسحاق خدمت امام حسن عسكرى عليه‏السلامشرفياب شد و عرض كرد آن چه را كه خدمت پدر بزرگوارش عرض نمود ، آن جناب فرمودند : « هذا ابُو عمروٍ الثِّقَةُ الأَمينُ وثِقَةُ الماضى وَثِقَتى فى المَحيا وَالمَماةِ فَما قالَهُ لَكُمْ فَعَنّى يَقُولُه ، فَما اَدّاهُ إلَيْكُمْ فَعَنّى يُؤَدِّيهِ »۲ .
و در كتاب مسطور مذكور است كه : چهل نفر از خيار اصحاب حضرت امام على النقى عليه‏السلامسؤال كردند از وجود حجة اللّه‏ بعد از آن بزرگوار ، عثمان بن سعيد نيز حاضر بود . پس غلامى كه صورت وى چون قرص قمر درخشنده مى‏نمود ظاهر شد فرمود : « اين غلام خليفه من است و امام شماست بعد از من ، اطاعت نمائيد او را ، و هر آن چه ابو عمرو مى‏گويد قبول كنيد كه وى خليفه و امام شما است » إلى آخر الخبر ۳ .

1.غيبت شيخ طوسى : ۳۵۴ فصل ۶ ، بحار الانوار ۵۱/۳۴۴ باب ۱۶ .

2.همان دو مصدر .

3.بحار الانوار ۵۱/۳۴۶ باب ۱۶ ، الارشاد ۲/۱۰۶ ، غيبت شيخ طوسى : ۳۵۷ فصل ۶ .


روح و ريحان ج1
416

هدى قيّم بودند .
چنانكه حضرت صادق عليه‏السلام به داود بن على حاكم مدينه در حق مُعلّى بن خنيس فرمودند : « انّه قَيِّمى على مالى وَعَلى عِيالى ، واللّه‏! انّه لأوْجَهُ عِنْدَ اللّه‏ِ مِنْكَ »۱ ليكن معلى بن خنيس از ممدوحين است ، « مَضى على مِنهاجِهِ وَلَقَدْ دَخَلَ الجَنَّة »۲ .
خلاصه ، در زمانهاى ائمه طاهرين عليهم‏السلام خيار اصحاب احاديث ايشان را به مردمان به احسن وجه مى‏رسانيدند تا زمان غيبت صغرى شد ، امام عصر ارواحنا له الفدا چهار تن از كمّلين ۳ و اخيار محبّين آل طه و ياسين را برانگيخت و به مرور زمان ايشان را تعيين به وكالت از جانب خود فرمود تا خلق منقطع از فيوضات حضرت حجة اللّه‏ اعظم نباشند ، و به توسط آن بزرگواران مسألات ايشان مقبول و به اجابت رسد .
و هريك از اين چهار نفر در بلاد به امر امام عليه‏السلام نيز وكلاء و سفراء داشتند ، ليكن اين چهار نفر در زمان خودشان اركان متينه و حصون منيعه بودند :

[وكيل] اول:أبوعمرو عثمان بن سعيد عمرى اسدى است

و بنا بر قول صحيح او را عمرى خواندند براى آنكه مادرش دختر ابو جعفر عمرى بود كه به اسم پدر مادرش مشهور شد ، يا آنكه عمرى عوض است از كنيه او كه أبو عمرو باشد ، و وى را عسكرى مى‏نامند براى آنكه از عسكر سُرّ من رأى بود ، و عمل ابو عمرو روغن فروشى بود و معروف به سمّان .
و منصوب به وكالت اوّلاً از حضرت ابا الحسن على بن محمّد عليهماالسلام شد ، و بعد از رحلت

1.غيبت شيخ طوسى : ۳۴۷ فصل ۶ ، بحار الانوار ۴۷/۳۴۲ باب ۱۱ ح ۳۲ ، قضيه به نحوى مشابه در خرائج ۲/۶۱۰ نقل شده است .

2.رجوع كنيد به : خلاصة الاقوال : ۲۵۹ ش ۱ .

3.در چاپ سنگى : كلمين .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 166702
صفحه از 433
پرینت  ارسال به