أساسِ العَظَمةِ بالسَّلطَنة الباهِرَةِ ، ظِلُّ اللّهِ مَلائك سپاه ، السلطان بن السلطان بن السلطان ناصر الدين شاه .
هوَ الْبَحْرُ مِنْ أَىِّ النَّواحى أتَيْتَهُفَلُجَّتُهُ الْمَعْرُوفُ والجُودُ ساحِلُهُ
وَلَوْ لَمْ يَكُنْ فى كَفِّهِ غَيْرُ نَفْسِهِلَجادَ بِها فَلْيَتَّقِ اللّهَ سَائِلُهُ۱
أيَّدَ اللّهُ دولَته ، وأيّدَ سَطوَتَهُ ، وأعَزَّ أنصارَه ، وَضاعَفَ اقتدارَهُ ، مَعَ العدلِ وَالاحسانِ والبِرِّ وَالإمْتِنان .
اين كتاب باهر و سحاب ماطر ، و فهرست بديع و دفتر منيع ، كه به نام «جنّة النعيم» و در ستايش ابوالقاسم حضرت عبدالعظيم است ، و در مسجد شجره قديم رى چون دُرّ مكنون مدفون مىباشد ، و ثواب زيارتش مانند زيارت امام شهيد سعيد مظلوم است ، اين خادم اهل ولاء و ذاكر محافل بكاء ، زشت كار مقصر و شرمسار قاصر ، محمّد باقر بن مرحوم آخوند ملا محمد اسماعيل كجورى اصلاً وطهرانى مولداً ، چندى كه رخ بر آن آشيان عرش بنيان سود ، توسط پاكان دين خدمتى خجسته مسألت نمود ، تا مايه افتخار و از آن عاقبت كار استوار شود ، پس مسؤول اين بنده مقبول شد و دعوتم مستجاب گرديد ، توقيعى رقيع بر حفظ اين وجيزه و ضبط اين درر عزيزه از ظهر مهر شيم دريافت كه اين خدمت لائق و اين منصبت فائق ، و اقبال عالى اقصى الاعالى است ، پس مدتى متمادى هر قدر در زاويه عزلت خزيدم ، و براى تحصيل فرصت خلوتى گزيدم ، مجالس ذكر ايام و سال باعث تشتّت خيال شد ، باز بدان دربار فيض آثار و مزار كثير الأنوار التجاء آورده مدد خواستم ، و از مطالب و مآرب دنيويه خويش به قدر مقدور كاستم ، در تمام شب خود را با كتب انساب و احاديث مأنوس نمودم ، و در تمام روز به كسب احكام مسائل حلال و حرام مشغول شدم ، تا اين نامه نامى و صحيفه گرامى مملو از اخبار و محشو از اسرار
خصوصيات جنة النعيم
( روح و ريحان )
«جنة النعيم» يا « روح و ريحان» فرهنگوارهاى است شيعى در بيان تاريخ و اعتقادات شيعه و انساب آل ابىطالب ؛ زيرا جز آنكه نام كتاب گوياى آن است ، مؤلف علاوه بر بيان احوال وتاريخ حضرت شاه عبدالعظيم حسنى عليه السلام ، در صدد بيان يك دوره معارف شيعى و شناساندن سادات عظيم الشأن است .
سيرى كوتاه در بيست و چهار روح وريحان كتاب كه عناوين ابواب آن هستند وخاتمه آن ، ونگاهى به فهرست جزئيات ، نشانگر اين موضوع است . البته در اين مقام از بيان تفصيلىِ روح و ريحانها خوددارى مىكنيم ، چون با تورّقى مختصر ، عناوين پيش روى خواننده گرامى مىباشد ، لكن به بررسى بعضى از نكات كتابشناختى مىپردازيم :
نام كتاب :
واعظ تهرانى ، مؤلف اين اثر ارزشمند ، از كتاب خويش در مواضع مختلف به نامهاى مختلف ـ ولى مشابه ـ ياد كرده ، آنچه در بين همه اين اسماء مشترك است «جنة النعيم» مىباشد كه گاهى بطور مطلق بدان استناد كرده ، ولى تتمه عنوان به گونههاى مختلف ياد شده است . مثلاً در آغاز كتاب كه فهرست كليات آن را درج كرده مىگويد :
فهرست كليات اين كتاب كه موسوم به «جنة النعيم» است .
ودر مقدمه نيز بهمين گونه :
اين كتاب باهر و سحاب ماطر ، و فهرست بديع و دفتر منيع ، كه به نام «جنّة النعيم» و در ستايش ابوالقاسم حضرت عبدالعظيم است . .
ولى در پايان مقدمه عربى كتاب مىگويد :
سميتها بجنة النعيم والعيش السليم فى احوال مولانا عبدالعظيم .