تعظيم و تكريم كرد .
و وجه ديگر كه به نظر مىرسد عمل و كردار سلاطين صفويّه ـ اَنارَ اللّهُ بَرَاهيِنَهُم ـ است از آنكه غالب از بناهاى رفيعه و قباب عاليه كه بر قبور امامزادگان برپا و بنيان شده است به فرمان و حسن نيّت خالصه ايشان شد ، و در زمان هر يك از اين سلسله جليله علماء و فقهاء كُملّين و مجتهدين كه اساطين مذهب جعفريّه بودهاند اذن و اجازه مىدادهاند ، و جز اطلاع و صواب ديد و رخصت اهل علم ، اقبال و اقدام به كليّه خيرات ظاهريّه نمىكردند كه مبادا از روى جهل و غفلت بدعتى شود ، و بر زحمات و خدمات ايشان مزد و اجرى نباشد ، همانا ترويج اين دين مبين و تشييد اين اسلام متين از علماء راسخين كه معاصرين سلاطين صفويّه بودهاند گرديد و چون از روى آگاهى و صفا راهنما شدند اينگونه آثار از ايشان باقى ماند .
[ حكايت شانى شاعر و شاه عباس ]
و در حين تحرير خاطر آوردم از آنچه صاحب كتاب «عالم آرا» در مدح خلوص و ارادات شاه طهماسب و شاه عبّاس ماضى طاب ثراهما نگاشته است از آن جمله شانى شاعر كه معاصر مرحوم شاه عباس بود قصيدهاى در مدح حضرت شاه ولايت عليهالسلامسرود چون به اين بيت رسيد :
اگر دشمن كشد ساغر اگر دوستبه ياد ابروى مردانه اوست
حكم فرمود ميزانى آوردند و به وزن شانى شاعر طلاء وافرى صله داد كه شاعرى ديگر در آن زمان گفت :
شانى كه به خاك ره برابر شده بودبرداشتى و به زر برابر كردى۱
و هر كس از شعراء در آن زمان قصيده در مدائح امير مؤمنان عليهالسلام گفته بود مورد صلات