87
روح و ريحان ج1

ديگر را به اختلاف استحقاق و استعداد خلعت هستى داد ، و هيچ نعمتى از نعماء الهيّه برتر از نعمت وجود نيست .
پس ارتباط ظاهرى و باطنى هر موجودى را به نقطه وجود محمديّه از ابيات مولوى بدان :


نى تو اعطيناك كوثر خوانده‏اىپس چرا خشكى و تشنه مانده‏اى
يا مگر فرعونى و كوثر چو نيلبر تو خون گشته‏است و ناخوش اى عليل
هر كه را ديدى زكوثر سرخ‏رواو محمّد خواست با او گير خو
هر كه را ديدى زكوثر خشك لبدشمنش مى‏دان همچون مرگ وتب
خلاصه در تفسير «مجمع البيان» ۱ فرمود : الكَوْثَرُ هُوَ الشّى‏ءُ الّذى مِنْ شَأنِهِ الْكَثْرَةُ .
و در «تفسير صافى» ۲ فرمود : «هُوَ الْخَيرُ الْمُفرِطُ الْكَثِيرُ» و آن بر وزن «جَدْوَل» است ، و هو النُبُوَّةُ وَالْكِتابُ وَرَفْعُ الذِّكرِ والصّلوةُ والدُعَاءُ الْمُسْتَجابُ وَالْحَوْضُ وَكَثْرَةُ الْأَتْباعِ والاَْشْياعِ وكَثْرَةُ النَّسْلِ والذُّرِيَّةِ والشَّفاعَةُ .
و حق اين است كه خير كثير جامع تمام معانى مسطوره است ۳ ، پس اين كلمه مباركه با وجازت لفظ ، مفيد معانى كثيره است ، ليكن ظهورش در دو معنى است :

1.مجمع البيان ۱۰/۴۵۸ .

2.تفسير صافى ۵/۳۸۲ ، همچنين نگاه كنيد به : التفسير الأصفى از همين مؤلف ( فيض كاشانى ) ۲/۱۴۸۳ .

3.درباره اين معنا رجوع كنيد به : التبيان ۱۰/۴۱۷ ذيل آيه شريفه و مجمع البيان ۱۰/۴۵۸ ـ ۴۵۹ .


روح و ريحان ج1
86

هشتم : كوثر ، كثرت نسل و ذريّه فاطميّه است از سادات بنى الحسن و بنى الحسين .
نهم : كوثر ، مشكات نبوّت فاطمه زهراء عليها الصّلوة والسلام است .
دهم : كوثر ، اعطاء وجود و هستى است به حضرت خاتم يعنى خداوند به آن جناب منّت گذارده و فرموده است : ما به تو نعمت هستى عطا كرديم كه آثار خيريّه كثيره از آن در تمام عوالم كونيّه ظاهر و هويداست ، امّا دشمن تو كه ابتر است به مثابه عدم است و خيرى در او نيست ، پس هر آنكه منفىّ الخير است ابتر است .
پس كوثر ، نقطه وجوديّه محمديّه است كه مركز است و خطوط دائره امكانيّه منتهى به وى مى‏شود چنانكه فرموده‏اند «أنَا مِنَ اللّه‏ِ والْكُلُّ مِنّى» .
و مؤيّد مراد است فقره شريفه «ظَهَرتِ الْمَوجُوداتُ مِنْ باءِ بِسمِ اللّه‏ِ الرّحمنِ الرّحيمِ» ۱ پس خير مفرط كثير وجود مبارك قطب الاقطاب حقيقت نبويّه است كه هر چيزى از اوست ، و وجود منبسط همين است كه جمعى چنگ به وى زده‏اند و با اخبار اهل البيت مطابق نموده‏اند ، از آن جمله در حديث جابر است : هر چيزى را خداوند از نور من خلق كرد حتى عقل و نفس و طبيعت و جسم كلّى و افلاك و املاك و عناصر و مواليدِ بأسْرِها .
پس معطى كامل هر عطائى كه مى‏كند به نحو كمال است نه ناقص چنانكه فرمودند : «وكُلُّ مُعْطٍ مُنْتَقِصٌ سِواهُ» ۲ و آن وجود حقّ است كه اوّل افاضه وجود كرد كاملاً و از آن وجودات

1.در بعضى از منابع متأخر چنين مضمونى را به مجمع ( مجمع البيان ) نسبت داده‏اند كه در آن يافت نشد ، و در آن بجاى « ظهرت » لفظ « خرجت » روايت شده است .

2.از كلمات حكيمانه اميرمؤمنان عليه‏السلام در نهج البلاغه ۱/۱۶۰ خطبه ۹۱ : «الحمد للّه‏ الذى لا يفره المنع والجمود ، ولا يكديه الاعطاء والجود ، إذ كل معط منتقص سواه ، وكل مانع مذموم ما خلاه» . همچنين رجوع كنيد به : التوحيد شيخ صدوق : ۴۹ ، بحار الأنوار ۴/۲۷۴ ، ح ۱۶ .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 170595
صفحه از 433
پرینت  ارسال به