و امراء جور را از امويّه و عباسيّه را نشناخت و مُرد ، حرجى بر دين وى نخواهد بود .
و معنى زمان فترت و جاهليّت آن است كه مردمان امام و پيشوائى نداشته باشند كه به توسّط وى اخذ علوم و مسائل و احكام الهيّه كه ناشى از رضاء و خوشنودى اوست نمايند و معلوم است به مدلول آيه مباركه « أَطِيعُوا اللّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ »۱ مراد از اطاعت اولو الامر مرد عاصى شارب زانى لائط نيست كه خداوند در تلو اطاعت خود و رسول صلى الله عليه و آله قرار داده ، آن وقت معنى آيه اين است كه خداوند مى فرمايد مرا اطاعت كنيد و اطاعت نبىّ معظّم معصوم نمائيد و ديگر اطاعت فاسق فاجر كنيد براى آنكه صاحب امر و حكم است .
بدان كه در مسأله اثبات امامت روى خطاب و سؤال جز عامه عميا نداريم اگر چه معتقد به امامت حضرت امير عليه السلام مى باشند اما در مرتبه چهارم و تفضيل جمعى از مردم را بر جناب او .
و در اين خصوص فريقين و طرفين را كتب و دواوين مفصّله است .
پس لابدّيم ماها كه مأخذ و سندى بجز كتاب و سنّت و اجماع و عقل نداريم و بدين ادّله اربعه متمسّكيم با كمال انصاف بنشينيم و استمداد و استنصار از آنها بجوئيم ، و آنچه باعث ايقاظ از منام غفلت مى شود و منقذ از ورطه ضلالت است چنگ زنيم ، و دو روزه دنيا را به نعيم دائمه عقبى ترجيح و تفضيل ندهيم .
پس اين ادّله اربعه كه هر يك ركن محكم و حصن متقن دين و ايمان است به سنّى ناصبى عامى مى گوئيم :
اوّلاً : قائل به امامت حضرت امير عليه السلامهستى ولى در مرتبه چهارم ، ولى ما اماميه را اعتقادى بدين وسائط كه ائمه شماست نيست ، پس امامت جناب ولايت عليه السلام به اتفاق آراء ثابت ، امّا ادّعاء خلفاء بر حقيّت خودشان بر ما غير ثابت است پس بايد توئى كه مُثبتى اين