و ايضاً فرموده است : « قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفاً »۱ .
و ايضاً : « وَمَن يَرْغَبُ عَن مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلاَّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ »۲ .
و حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمودند : « بُعِثْتُ عَلَى المِلَّةِ السَّمْحَةِ السَّهْلَةِ » . .
و از اين جهت است اهل لغت مى گويند : ملّت از املاء است ، چون حضرت ختمى مآب صلى الله عليه و آله بر مردم املاء كرد و ابلاغ فرمود ، و امر نمود آن را حفظ و ضبط نمايند ، لهذا ملّت خواندند .
پس به لسان ديگر : دين را خداوند اجمالاً بيان فرمود ، و ملّت را حضرت رسول صلى الله عليه و آلهمفصّلاً عرضه داشت .
بناءً على هذا ، بين دين و ملّت عموم و خصوص مطلق است كه در مادّه اى مجتمع و در مادّه اى افتراق دارند ، يعنى هر ملّتى دين است و هر دينى ملّت نيست ، اگر چه اطلاق دين بر ملّت شايع است چنانكه گويند : بسم اللّه على دين اللّه ورسوله صلى الله عليه و آله ، و در بسيارى هم از اخبار آتيه خواهى دانست كه ائمه طاهرين عليهم السلام و شيعيان كاملين گفته اند : « دينى و دين ملائِكتهِ » و نگفته اند : مِلّتى و ملّة ملائكتِهِ .
در شرح معنى «مذهب» است
امّا مذهب را نسبت به امام عليه السلام مى دهند ، چنانچه دين از خدا و ملّت از رسول صلى الله عليه و آلهاست ، مذهب منسوب به امام عليه السلام است كه مشروحاً امام عليه السلام بيان فرموده است به الهام الهى و تعليم حضرت رسالت پناهى صلى الله عليه و آله ، و مذهب شيعه هم از دين و ملّت است و از اينجا اصول دين جدا با اصول مذهب مى شود ، و اين مطلب را كتابى ديگر درخور است و در اين اوراق با ملاحظه اجمال نگنجد .
و جهت اينكه مى گويند : مذهب جعفرى است براى آن است كه در عهد و زمان حضرت