143
روح و ريحان ج2

يتقَطَّعُها عَسَلانُ الفَلَوات .. 1 وهِىَ مجموعةٌ فى حَظِيرةِ القُدْس » غفلت مكن ، و متذكر شو از آن چه خبر داد واقع شد ، و از آن چه فرمود وفا كرد .



تَرَكْتُ 2 الخَلْقَ طُرّاً فى هَواكاوَأيتَمْتُ العيالَ لِكَى أراكا
وَلَو قَطَّعْتَنى فى الحُبّ إرْبالَما حَنّ 3 الفُؤادُ إلى سِواكا 4

1.در شرح الاخبار قاضى نعمان ۳/۱۴۶ چنين آمده : الاوصال : الاعضاء ، عسلان : الذئاب الكثيرة السريعة العدو . مثير الاحزان : ۲۹ ، ذوب النضار : ۳۰ ، بحار ۴۴/۳۶۷ و ۴۵/۷۵ .

2.در تاريخ دمشق : هجرت .

3.در تاريخ دمشق : جنّ .

4.تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ۶/۳۰۶ .


روح و ريحان ج2
142

و حضرت باقر عليه السلام فرمودند : بر بدن آن جناب سيصد و بيست طعن نيزه علاوه بود و يك ضربت شمشير يا يك رميه تير بود .
و قولى آن است : هزار و نهصد جراحت بر آن بدن وارد آمد .
وكانت السهامُ [فى] دِرعِه كالشَّوكِ فى جِلدِ القُنْفُذ 1 .
و اين بنده كراراً عرض كرده : تعداد اين جراحات كثيره براى لشكر شقاوت اثر ممكن نبوده است از اين جهت تعيين عدد و احصاء آنها اندك است .
اما آن چه امام عليه السلام فرموده براى احاطه و اطلاّع كاملى است كه داشت لهذا تعداد آنها را بيشتر فرمود و البته هزار و پانصد جراحت را در يك بدن كسى نتواند بشمرد جز آن كه امام عليه السلام خبر دهد .
و بنابر حديث صحيح كه در مقاتل مسطور است : « فَأحَاطُوهُ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ » 2 ، معلوم مى شود از هر طرف طعنه هاى نيزه هاى كوفيان بر آن جسد انور مى رسيد ، و عبارت : « وكانَتِ السِّهامُ فى دِرعِهِ كَالشَّوكِ » 3 ، هم رفع اختصاص مى نمايد اگر چه قولى است : تمام جراحات بر مقدمه بدن شريف آن بزرگوار رسيد .
و عجب تشبيه كرده است صنوبرى 4 شاعر زخمهاى آن بدن را در شعر خود :



نفسى الفَداء المُصطَلىنارَ الوغى أىَّ اصطِلا 5
حين 6 الأسنّة فى الجواشِنِ كالكَواكِبِ 7 فى السما
فاختارَ دِرعَ الصَّبرِحَــيثُ الصَّبر مِن لُبْسِ السّنا 8
وَأبى إباءَ الأُسْدِاِنَّ الاسُدَ صَادِقَةُ الاِبَا 9
و اين بيت معروف از مرحوم محتشم :



اين كشته فتاده به درياى خون كه هستزخم از ستاره بر تنش افزون حسين توست
بيان از بيت اول مى كند ، اى كاش ! گاهى تصور آن جراحات كثيره را مى كرديم و آن را ذاكر خودمان قرار مى داديم ، و مى گريستيم بر غريبى و مظلومى آن بزرگوار و تحمّلى كه بر اين بلايا فرمود ، اگر چه مرحوم وصال گفت :



جاى دارد كه بخنديم به زخم تو چو زخمگر ببينيم همان قصر كه جاى تو بود
خلاصه در هيچ جنگى هيچ بدنى به اين نحو هدف و نشانه تير و شمشير و سنان نشد ، و هيچ شهيدى در راه خدا به اين قسم بلايا و رزايا مبتلا نگرديد .
وقيل فى حقّه : وَالحُسَين عليه السلام مُلقىً على الثَرى فى الرّمضاء مَجروحَ الأعضاءِ بِسِهامٍ لا تُحصى ، مع ذلك لم يتأَوَّهْ وقال : « صَبراً على قَضائِك لا مَعبودَ سِواك يا غياث المُستَغيثينَ! » .
وعن السجاد عليه السلام : « كلّما كان يشتدُّ الأمرُ يشرقُ لونُه وتطمئِنُّ جوارحُه ، فقال بعضهم : اُنظُروا كيف لا يبالى بالمَوتِ! » .
و اگر بخواهى زخمهاى بى شمار افزون از هزار آن بدن را بدانى از فقره حديث نبوى صلى الله عليه و آله : « أُقبِّلُ موضِعَ السُّيوفِ مِنك وأبكى » .
مضمون خطبه اى كه خود آن جناب در زمان خروج از مكّه فرمود : « وكَأنّى بأوصالى

1.تمامى اين اقوال را مرحوم مجلسى در بحار ۴۵/۵۲ نقل فرموده است .

2.بحار الانوار ۴۵/۸ و ۱۱ و ۲۰ و ۲۹ و ۵۰ و ۵۴ و ۵۵ به عبارات مختلف .

3.بحار الانوار ۴۵/۵۲ .

4.ابوالقاسم صنوبرى درگذشته سال ۳۳۴ از مادحين اهل بيت است . اشعارى از وى را علامه امينى در الغدير ۳/۳۶۶ به بعد ، نقل فرموده است .

5.در چاپ سنگى : اصطلام .

6.در مناقب : حيث .

7.در چاپ سنگى : كالكوكب .

8.در انتهاى همه ابيات همزه آمده (اصطلاء ، السماء ، السناء ، الاباء) كه ظاهراً با توجه به وزن شعرى زائد بنظر مى رسد .

9.مناقب ابن شهر آشوب ۳/۲۶۹ همراه با ابياتى ديگر كه قابل مراجعه است ، بحارالانوار ۴۵/۲۵۲ ، عوالم العلوم : ۱۷/۵۵۷ ، الغدير ۳/۳۷۲ .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 93805
صفحه از 447
پرینت  ارسال به