147
روح و ريحان ج2

مقام تسليم بودند ، اما آن بزرگوار بعد از استقرار بر خاك كربلاء تعفير جبينين ۱ فرمود ، و به همان حالت بود تا آن كه شهيد گرديد ، و از اين حالت مقام تسليم و رضاء آن ذبيح اللّه معلوم و بديهى است .
و حضرت صادق عليه السلام فرمود : « علامةُ المؤمِن الرِّضا والتَّسليمُ ، ذلِكَ فَضلُ اللّهِ يُؤتيهِ مَنْ يَشاءُ » .



چون مُقسّم اوست كفر آمد گلهصبر كن الصبر مفتاح الصله
اشترم من تا توانم مى كشمچون فتادم زار با كشتن خوشم
يعنى : « لقاؤك قرّةُ عينى ، ووصلُك مُنى نفسى ، وإليك شوقى ، وفى محبّتِك وَلَهى ، وإلى هواكَ صَبابَتى ، ورضاك ابْتِغائى ، ورُؤيَتُك حاجتى ، وجوارُك طَلبتى ، و قُربك غايةُ مَسْألتى ، و فى مُناجاتِك روحى وراحتى ، وعندَك دواءُ عِلّتى و شفاءُ غلّتى وبَردُ لَوعتى وكشفُ كُربتى ، ولا تَقطعْنى عنك ، ولا تُباعدْنى منك ، يا نَعيمى وجنّتى ! ويا دُنياى و آخِرتى ! »۲ .

در عريان كردن آن بدن شريف

هفتم : برهنه كردن بدن شريف آن سرور نيز برهانى است بر مظلوميت وى ، بنگر بعد از شهادت چگونه آن بدن آغشته به خون را عريان و برهنه كردند و جامه هايش را بر آوردند ! !
و در حديث است : حضرت نبوى صلى الله عليه و آله فرمودند : « مَن قَتَلَ قَتيلاً فَلَهُ سَلَبه وَكانَ علىٌّ يَتَوَرَّع مِنْ ذلِكَ »۳ يعنى : كسى ، كسى را كه مى كشد جامه مقتول از آن اوست ، اما حضرت

1.وتعفير جبين همان محض تسليم است . ( حاشيه مؤلّف رحمه الله ) .

2.بخشى از مناجات المريدين امام سجاد عليه السلام است كه مربوط به روز جمعه است . رجوع كنيد به صحيفه سجاديه ( تحقيق مؤسسه امام مهدى عليه السلام ) : ۴۱۲ ـ ۴۱۳ .

3.مناقب ابن شهر آشوب ۱/۳۸۳ ، بحار ۴۱/۷۳ ، مستدرك سفينة البحار ۵/۹۳ .


روح و ريحان ج2
146

زيارت « المذبوح من القفاء » بايد بدين گونه ذبح صعب شديد كه احدى مبتلا نگرديد مبتلا شود ، و كسى گفت : بر تمام اعضاء امام عليه السلام صدمه اى وارد آمد مگر بر قفاء او و وراء گردن شريفش ، بايد بر حسب خواست آن سيّد مظلوم از يدان شقىّ مشئوم ضربات عديده وارد آيد تا آن كه تمام آن بدن مكسور و محطوم شود ، و به فرمايش خود آن بزرگوار قطعات منفصله آن بدن انور باعث روشنائى چشم و دل حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله گردد براى تنجيز عهد و وعد قديم .
بارى عالم محبّت و عشق و جانبازى جناب امام حسين عليه السلام را نمى توان به سائرين قياس كرد ، و اين بيت مناسب است در اين مقام نوشته شود :



مَذاهبُ شَتّى للمحبّين فِى الورىولى مَذْهبٌ فردٌ أعيشُ به وحدى

[بيان مؤلف در باره حكمت ذبح]

و اين بنده را در اين گونه ذبح بيان ديگرى است شايد به اين دو نظير ۱ بتوانم واضح نمايم :
معروف است حضرت ابراهيم عليه السلام خواست دست و پاى حضرت اسماعيل عليه السلام را ببندد ، عرض كرد : اى پدر ! در مقام تسليم به وضعى خود را مهيّا كرده ام كه تو تيغ كشيده و من گردن كشيده ام .
و در اسرار ركوع علماء اعلام فرموده اند : بايد راكع در نماز گردن خود را بكشد ، يعنى : براى امتثال امر پروردگار اگر كه به شمشير برنده بر قفايش زنند گردن نكشد ، حقيقت اين فقره كما هى در آن جناب ظاهر گرديد .
و ديگر آن كه به مفاد : « فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ »۲ همانا ابراهيم عليه السلامو اسماعيل عليه السلامدر

1.كذا ، واژه « تنظير » اصحّ است .

2.صافات : ۱۰۳ .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 81000
صفحه از 447
پرینت  ارسال به