155
روح و ريحان ج2

زينب خاتون عليهاالسلام از لئام اهل كوفه وطغام اهل شام ديد و شنيد .
پس نبايد در مقام كشف و اظهار اين گونه مطالب بر آمد و از كشف وجوه و رؤوس ايشان اشاره اى كرد از آن كه تذكر و تصوّر مقهوريت و گرفتارى سباياى احمديه خود روضه خوان و نوحه گر مبكى است ، ديگر احتياج به تصريح ندارد سيّما اخبار ضعافى كه دلالت بر هتك حرمت ايشان مى نمايد و منافى با عصمت اين خانواده است .
از حميد بن مسلم و ابو خليق شاعر و امثال آنها كه به محضر مختار بن ابو عبيده اقرار و اذعان نمودند نبايد اعتقاد نمود . و اين گونه اخبار غير از اخبار به كثرت و قلّت عدد لشكر شقاوت اثر است ، يا عدد جراحات ابدان شهداء ، يا عدد اشخاص اصحاب و اعوان آن بزرگوار ، يا طول و قصر روز عاشوراء ، يا عدد قتلى از شهداء واعداء اللّه ، يا روز جمعه و شنبه بودن روز عاشوراء ، يا اختلاف بين قاتلين جناب سيد الشهداء ، وشبهه بين شمر ضبابى و سنان نخعى و خولى اصبحى .
يعنى : قبول اخبار ضعاف در اينگونه موارد با عدم معارض ضررى ندارد به دين و دنيا .
اما اخبار مراسيل و احاديثى كه منتهى به اهل فسوق و غرض مى شود ، و راجع به نسوان و دختران حضرت رسول صلى الله عليه و آله است ، و موجب تزلزل اعتقاد عوام مى شود ، و معارض هم در مقابل است ، و عقل هم ابا دارد اگر چه بعضى از شنيدن آنها بگريند نبايد گفت ، يعنى : دروغ گفتن براى جناب سيد الشهداء مانند شراب خوردن است به جهت آن بزرگوار ، و در راه آن بزرگوار البته در اين عمل دو معصيت است .

در كيفيت مصائبى كه بر سر مطهر آن سرور رسيد

دهم : گردانيدن سر مطهر آن سرور است در كوفه و شام .
نمى دانم چه اسم گذاردند بر اين عمل شنيع ؟ ! و چه جزاء مى خواهند از جد و پدر و مادر جناب سيد الشهداء عليه السلام در روز جزاء ؟ !
وَيْلٌ لِمَنْ شُفَعاؤُهُ خُصَمَاؤُه


روح و ريحان ج2
154

در اسيرى اهل بيت هم فرمود : « إنَّ اللّهَ شاءَ أنْ يَراهُنَّ سَبايا »۱ .
پس همان حكمتى كه در شهادت آن بزرگوار منظور بوده در اسيرى عيالات و ذريّه نبويّه صلى الله عليه و آله هم منظور بود .
اما جزء اخير علّت تامّه اسيرى ايشان بود كه اگر اسير نمى شدند و زينب خاتون نبود آن شهادت تكميل نمى شد .
پس مطلب بزرگ دوتاست : يكى شهادت است كه آن جناب تحمل آن را با قدرت و نصرت قبول نمود و يكى اسيرى اهل بيت است كه در عهده حضانت و حمايت آن مخدّره مقرر شد ، و معاهده كراراً با جناب سيد الشهداء در صبر اين قسم بلايا از اسيرى و فضيحت در بلدان و ديار نائيه و قريبه فرمود ، ليكن به براهين واضحه لايحه كيفيت اسيرى اهل بيت عصمت و طهارت از قتل و شهادت اعظم است .
و حضرت على بن الحسين عليهماالسلام در ذيل خطبه اى كه در شهر كوفه خواند فرمود :



« لا غروَ أن قتل الحسين وَشيخه۲قَد كانَ خيراً من حسين واكرَما
فلا تَفرَحوا يا أهلَ كوفان بالّذىاُصيب حُسين كان ذلكَ أعظما
قَتيلٌ بِشَطِّ النهر روحى فَداؤُهُجَزاءُ الّذى أرداهُ نارُ جَهَنّما۳
پس عجبى در شهادت سيد الشهداء عليه السلام و خباثت و شقاوت اعداء اللّه نيست .
اما عجب اينگونه قتل و ذبح است و اعجب از آن اسيرى دختران احمد است كه لسان از شرح و بيان آن كليل است ، و عجب تر آن است كه مسلمانان راضى شوند به ذكر فضائحى كه به آل عصمت وارد آمد بخواهند بخوانند و بشنوند ، سيّما آن چه را كه عصمت صغرى

1.لهوف ( با ترجمه فارسى ) : ۸۵ ، ينابيع المودة ۳/۶۰ ، عوالم : ۱۷/۲۱۴ .

2.در چاپ سنگى : وشيحة . آنچه در متن آورديم مطابق با نقل مصادر مى باشد .

3.مناقب ابن شهر آشوب ۳/۲۶۱ ، احتجاج ۲/۳۲ .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 93750
صفحه از 447
پرینت  ارسال به