خون ، خداوند بى چون را ملاقات مى فرمايد .
و در وقتى كه محاسن شريفش خضاب به آن خون مطهر گرديد فرمود : « هكذا أَلْقى جدّى رسولَ اللّه صلى الله عليه و آله »۱ .
و زمانى كه عبداللّه رضيع مشهور به على اصغر را دفن كرد جامه و بدنش را از خونش ملطَّخ نمود ۲ .
و در اين مقام خاطر آوردم آخر فقره خطبه اى كه جناب امام حسين عليه السلام زمان خروج از مكه معظمه خواند : « مَنْ كانَ باذلاً مُهْجَتَه ومَوطِناً على لقاءِ اللّهِ فَلْيَرْحَلْ فاِنّى راحلٌ إن شاءَ اللّه تعالى »۳ ، يعنى : هر كه مى خواهد خون دلش را بريزد و ببخشد در راه خدا و مهيا شود براى ملاقات وى پس فردا كوچ كند كه من مى روم .
در معنى « مهجه » و بذل آن و مراتب قلب است
و مراد از « مهجه » بضم ميم كه جمع آن مُهَج است خون دل است و گاهى از « مهجة القلب » تعبير به روح مى شود ۴ .
و « نجيع » خون سياهى است كه در دل يا جوف اوست ۵ .
1.بحارالانوار ۴۵/۵۳ ، عوالم : ۱۷/۲۹۶ ، مقتل الحسين ، خوارزمى ۲/۳۴ .
2.و در زيارت آن شهيد بزرگوار مى خوانيم : « السلام على عبداللّه بن الحسين ، الطفل الرضيع ، المرمى الصريع المتشحط دماً ، المصعد دمه فى السماء » . رجوع كنيد به : بحار ۴۵/۶۶ و۹۸/۲۷۰ .
3.شرح الاخبار قاضى نعمان ۳/۱۴۶ ، مثير الاحزان : ۲۹ ، بحار ۴۴/۳۶۷ .
4.چنانچه در شرح الاخبار ۳/۱۴۶ بدان تصريح شده است ، نيز رجوع كنيد به : مجمع البحرين ۴/۲۴۲ ماده ( مهج ) .
5.رجوع كنيد به : القاموس المحيط ۳/۸۷ ماده ( نجع ) ، بحار ۳۵/۱۷۲ ، تاج العروس ۵/۵۱۹ قال ما ملخّصه : والنجيع من الدم ما كان الى السواد أو هو الدم مطلقاً ، أو الدم المصبوب أو دم الجوف خاصة .