هفتم : مهجة القلب است و آن محل براى ظهور و انوار تجلى صفات الوهيه است بتمامه .
پس اين طور سابعه اعظم اطوار و خاتم اسرار است ، هر آن كس رشته حيات را براى دوست عزيز خود گسست حيات دائمه باقيه يافت ، و براى بذل چند قطره خون سويداء مهجة القلب وى مطلع انوار آفتاب بقاء گرديد و احدى از انبياء و اولياء بدين مرتبه اعلى ارتقاء نيافت مگر جناب خامس آل عباء عليه التحية والثناء .
و از اين جهت نام خوشش تا دامن قيامت از زبانهاى اهل ولا جارى و گوياست و محافل و مجالس تعزيه دارى و سوگواريش برپا ، و هر دوستى كه نظر كردن به حمره افق و سرخى شفق را براى خود مذكِّرى صادق داند البته خونابه جگر و خون دل را از مردمك ديده بر رخساره فشاند .
و عجب مدار از آن كه زينب خاتون در خطبه كوفه فرمود : « أفَعَجِبْتُمْ ان مَطَرَت السماء دَماً وَلَعَذاب الآخِرَة أشدّ وأخزى »۱ .
پس از آن كه آسمان خون گريد براى آن شهيد غريب مظلوم سزاوار آن است دوستان و شيعيان ايشان از آسمان ديدگانشان نيز خون ببارند .
و از بيان آن مخدره عليهاالسلاممعلوم است كه از كربلا تا شهر كوفه باريدن خون را از آسمان ديده بود و سائرين هم ديده بودند كه فرمود : عجبى نيست آسمان خون گريه كند .
عجالةً معذرت مى خواهم از تطويل ما جَرى مِنَ القلم ، ليكن ميل و خواهش اهل منبر و دعاء و ذاكرين محافل بكاء دعا گوى ايشان را امر به اطاله لسان و اطابه بيان نمود .
الحال مقتضى است احاديثى كه عامه و خاصه در خون گريه كردن آسمان و اهل آن نقل كرده اند بنويسد ، و نتيجه مفيده بردارد ؛ از آن كه جمعى را از تمكين و قبول اين آيه حقّه مدبر و منكر يافتم .