179
روح و ريحان ج2

و از ورق خشك شده آن خون به مانند آب گوشت متقاطر گرديد و بكاء و فرياد جن را از زير آن شنيدند كه مى گفتند :



اَيَابْنَ النَّبىِّ ويَابْنَ الوَصِىّويا من بَقِية سَادتنا۱الاكرَمِينا۲
و يكى روايت حضرت باقر عليه السلام است كه به هشام بن عبدالملك فرمود : « علامت موت امام آن است هر سنگى كه بردارند خون تازه جارى شود » ۳ .
و يكى روايت معروفه است از حضرت صادق عليه السلام كه فرمودند : « هر سنگ ريزه را كه برداشتند در بيت المقدس خون تازه جارى شد » ۴ .

در حكايت غريبه كه مرحوم مير محمد حسين از سنگ ريزه كه بر آن مكتوب بود كلماتى شريفه نقل كرده است

و در حين تحرير حكايت غريبه در كتاب « زهر الربيع » و « روضات الجنان » به خاطر آوردم كه مرحوم مير محمد حسين خلف مرحوم مير محمد صالح حسنى حسينى اصفهانى خاتون آبادى در كتابش نقل كرده است كه : من در شهر شوشتر سنگ ريزه يافتم كه در او به خطّ سرخ اين كلمات نقش شده بود ، و حاكم بلاد شوشتر آن را فرستاد براى مرحوم مبرور شاه سليمان صفوى ، و شاه سليمان فرستاد براى مرحوم جدّ من رفع اللّه مقامه ، و اغلب حكّاكها و اهل صناعت ملاحظه كردند و تأمل و توغّل نمودند آن را مجبول به آن كلمات و خطوط شريفه يافتند يعنى : شخصى خارج آن را نقش و رسم نكرده بود مگر قلم قدرت حضرت احديت جلّ و علا ، و آن كلمات بدين گونه منقوش شده بود :

1.در چاپ سنگى : سادة .

2.مدينة المعاجز ۴/۱۸۹ ، ۴/۱۹۱ ح ۱۲۱۷ ، بحارالانوار ۴۵/۲۳۳ ح ۱ ، وزن شعر اشكال دارد ، و شايد شعر نباشد .

3.روايت مفصل و جالبى است كه قابل مراجعه است . رجوع كنيد به : بحارالانوار ۴۵/۲۰۳ ـ ۲۰۴ ح ۵ و۴۶/۳۱۶ ح ۳ .

4.بحار الانوار ۴۵/۸۹ و۱۴۰ و ۲۰۳ .


روح و ريحان ج2
178

سيد الشهداء هم يك سال تمام .و حضرت عبدالعظيم روايت كرده است : « ما بَكَتِ السّماءُ الاّ على يَحيى بن زكريا والحسينِ بن على عليهماالسلام »۱ .و صاحب « مناقب » ۲ نقل فرموده است : شش ماه بعد از شهادت جناب سيدالشهداء عليه السلامسرخى از مشرق و سرخى از مغرب برمى خاست و در وسط آسمان به يكديگر مى رسيدند .و بعضى از علماء اعلام و رؤساء اسلام بكاء آسمان را به خون از اهل آسمان مى دانسته اند ۳ .و چند حديث صحيح نيز وارد است در بكاء آفتاب ۴ .
و مرويست : گريه آفتاب طلوع و غروب اوست به سرخى ۵ .
اما در گريه كردن زمين به خون اخبارى كثيره از فريقين روايت شده است :
يكى روايت ام معبد است و عوسجه كه حضرت نبوى صلى الله عليه و آله در كنار آن استنشاق فرمود سه مرتبه و وضو ساخت و فرمود : « لِهذِه العَوْسَجَةِ شَأنٌ » و آن درختى عظيم شد و مردم از افنان و اغصان و ساق و اوراق و اثمار آن تبرّك مى جستند و براى امراض صعبه استشفاء مى كردند تا آن كه در روز عاشوراء از ساق آن دم عَبيط يعنى : خون تازه و تر جارى شد

1.مدينة المعاجز ۴/۱۴۹ ح ۱۱۵۷ ، نيز : بحار ۴۵/۲۰۱ ، مناقب ابن شهر آشوب ۳/۲۱۲ ، بحار ۴۵/۲۱۳ ح ۳۰ .

2.مناقب ۳/۲۱۲ .

3.رجوع كنيد به : تفسير قرطبى ۱۶/۱۴۱ .

4.بحار ۱۴/۱۸۲ ح ۲۵ به نقل از قصص الانبياء ، عوالم : ۱۷/۴۶۹ . و چه زيبا انشاء نموده سليمان بن قتيبه عدوى : مررت على ابيات آل محمدفلم أرها امثالها يوم حلّت ألم تر أن الشمس أضحت مريضةلفقد حسين والبلاد اقشعرت . . الى آخرها . رجوع كنيد به : مثير الاحزان : ۸۸ .

5.مناقب ابن شهر آشوب ۳/۲۱۲ .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 78272
صفحه از 447
پرینت  ارسال به