[در شكوه از اهل زمان و شكايت از بى دينان]
على اىّ حال ، از اين دين و اهلش بايد به فرياد آمد براى شكستها و رخنه هائى كه بر وى رسيده است ، پس علاج و اصلاحى بايد نمود و چاره اى بايد كرد بلكه بر موت و فوت وى هم لواى عزا بايد افراشت و استمداد از امام عصر عليه السلام كه سلطان زمان است بايد نمود تا از خداى مهربان بخواهد و تعجيل در ظهور خويش نمايد ، و مايه مسرت و بهجت گردد و اين دين مرده را احيا فرمايد .
خوش است كتابى در تحسّر و تأسّف دين براى كافّه اهل ايمان و قاطبه مُسلمين نوشته شود تا بنشينند و بخوانند و بگريند كه گريه بر اين مُصيبت عظمى اولى است از مصيبت جناب خامس آل عبا عليه آلاف التحيّة والثناء ؛ از آنكه آن جناب عليه السلام براى حفظ دين جدّ بزرگوارش خود را با فرزندان و برادران و ياران شهيد خواست با قدرتى كه داشت و نصرتى كه بر سرش سايه افراشت ، بلكه هر يك از انبياء مرسلين كه به درجه شهادت فائز شدند ، و هر يك از اولياء كاملين كه كسوت حيات را از خود قهراً و جوراً خلع نمودند همانا براى دين بود ، خواستند خودشان نمانند و دين الهى بماند .
پس اين شريعت بيضا و ملّت سمحت عُليا چندين هزار سال است به توسط سفراء اللّه و بندگان حق كه امينان بارگاه كبريائى بودند به وضع تازه و طرز خوشى در هر زمانى به مقتضاى وقت جلوه كرد ، و اين مردمان نادان را به سوى خداوند سبحان دعوت نمود ، پس اين مردم گاهى از راه غفلت و جهل و گاهى از روى كبر و غرور وى را نزار خواستند و بر وعد و وعيد و تهديدش اعتمادى نكردند و اعتنائى ننمودند ، و هر آنچه از شكنجه و آزار توانستند بر شخص شريف دين به قدر مقدور وارد آوردند ، و هر چند حضرت احديّت كه منتقم حقيقى است عقوبتهاى كثيره بر قرون ماضيه براى هتك حرمت و جسارت به حضرت وى نازل فرمود براى آيندگان عبرتى و ندامتى حاصل نيامد .
عجب است از اين قلوب قاسيه و نفوس خبيثه كه قدر ديدند و شنيدند كه بر ابناء جنس