19
روح و ريحان ج2

[در شكوه از اهل زمان و شكايت از بى دينان]

على اىّ حال ، از اين دين و اهلش بايد به فرياد آمد براى شكستها و رخنه هائى كه بر وى رسيده است ، پس علاج و اصلاحى بايد نمود و چاره اى بايد كرد بلكه بر موت و فوت وى هم لواى عزا بايد افراشت و استمداد از امام عصر عليه السلام كه سلطان زمان است بايد نمود تا از خداى مهربان بخواهد و تعجيل در ظهور خويش نمايد ، و مايه مسرت و بهجت گردد و اين دين مرده را احيا فرمايد .
خوش است كتابى در تحسّر و تأسّف دين براى كافّه اهل ايمان و قاطبه مُسلمين نوشته شود تا بنشينند و بخوانند و بگريند كه گريه بر اين مُصيبت عظمى اولى است از مصيبت جناب خامس آل عبا عليه آلاف التحيّة والثناء ؛ از آنكه آن جناب عليه السلام براى حفظ دين جدّ بزرگوارش خود را با فرزندان و برادران و ياران شهيد خواست با قدرتى كه داشت و نصرتى كه بر سرش سايه افراشت ، بلكه هر يك از انبياء مرسلين كه به درجه شهادت فائز شدند ، و هر يك از اولياء كاملين كه كسوت حيات را از خود قهراً و جوراً خلع نمودند همانا براى دين بود ، خواستند خودشان نمانند و دين الهى بماند .
پس اين شريعت بيضا و ملّت سمحت عُليا چندين هزار سال است به توسط سفراء اللّه و بندگان حق كه امينان بارگاه كبريائى بودند به وضع تازه و طرز خوشى در هر زمانى به مقتضاى وقت جلوه كرد ، و اين مردمان نادان را به سوى خداوند سبحان دعوت نمود ، پس اين مردم گاهى از راه غفلت و جهل و گاهى از روى كبر و غرور وى را نزار خواستند و بر وعد و وعيد و تهديدش اعتمادى نكردند و اعتنائى ننمودند ، و هر آنچه از شكنجه و آزار توانستند بر شخص شريف دين به قدر مقدور وارد آوردند ، و هر چند حضرت احديّت كه منتقم حقيقى است عقوبتهاى كثيره بر قرون ماضيه براى هتك حرمت و جسارت به حضرت وى نازل فرمود براى آيندگان عبرتى و ندامتى حاصل نيامد .
عجب است از اين قلوب قاسيه و نفوس خبيثه كه قدر ديدند و شنيدند كه بر ابناء جنس


روح و ريحان ج2
18

فرمايش صديقه طاهره عليهاالسلام در مسجد رسول خدا صلى الله عليه و آله

هان هان ! اى دين خواهان ! اگر فرداى قيامت اين وضع الهى و دين حضرت رسالت پناهى صلى الله عليه و آله با شماها مخاصمه و محاجّه كند و بفرمايد آنچه را كه صدّيقه طاهره عليهاالسلام در مسجد پدر بزرگوارش فرمود : « يا مَعشَر البَقيّة ويا عِمادَ المِلّة وحَضَنَة الاِسلام ! ما هذهِ الفِترةُ فى حقّى والسِنّةُ عن ظُلامَتى ؟ مَتى ماتَ رسول اللّه صلى الله عليه و آله وَهَمَّم دينه » . . الى آخر ما قالت فى خطبتها ۱ ، جواب چه خواهيد گفتن ؟
و حضرت شاه ولايت عليه السلام در نهج البلاغه از بى دينى خلق زمان از خداوند ، مرگ تمنّا كرد و فرمود : « وَلَوَدَدْتُ أنّ اللّهَ فَرَّق بينى وَبَيْنَكُم وَاَلْحَقَنى بِمَن هُوَ أَحَقُّ بى مِنكُمْ ، واللّه ! مَيامينُ الرّأىِ مراجيحُ الحُلم مقاويلُ للحق مَتاريكُ لِلبَغْى مَضَوا قدماً عَلَى الطِّريقة واَوْجَفُوا عَلَى المَحَجَّةِ فَظَفرُوا بالعُقبى الدائِمة وَالكَرَامَةِ الباردة۲»۳ .
پس غافليم كه هر صباح اين دهر عنود و زمان كنود با محسن و مُسى ءِ ما چه ها مى نمايد ، پس چاره اى جز التجاء به حبل المتين دين و عروة الوثقاى ولايت اميرالمؤمنين عليه السلامو عترت طاهرين ايشان نيست كه بايد در عين خذلان و خسران چنگ زد و خود را نجات داد .
والحق كمال و تمام آن در عرض دين حضرت عبدالعظيم عليه السلام است .

1.احتجاج ۱/۱۰۲ ، مناقب ابن شهر آشوب ۲/۲۰۶ ، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ۱۶/۲۱۲ فصل اول .

2.در چاپ سنگى : البادرة . متن موافق نقل مصادر است به جز ارشاد القلوب كه در آن بجاى الباردة : الباقية نقل شده است . بارده به معناى هنيئه مى باشد .

3.نهج البلاغه : ۱۷۳ خطبه ۱۱۶ ( چاپ دارالهجرة ـ قم ) ، شرح ابن ابى الحديد ۷/۲۷۷ ( شرح خطبه ۱۱۵ ) ، ارشاد القلوب ۱/۳۳ باب ۵ ، بحار ۳۴/۹۱ باب ۳۱ ح ۹۴۱ .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 77901
صفحه از 447
پرینت  ارسال به