تَتميمٌ لِهذا الأمر در اينكه روز عاشورا سه خون از اين بزرگوار به آسمان پاشيد
بدان جناب سيّد الشهدا عليه السلام در روز عاشورا سه خون را به آسمان ريخت : يكى خون گلوى وقلب مباركش بود . دوم خون گلوى على اكبر مقتول بود بنا بر فقره زيارتى كه در كتاب مزار « بحارالانوار » ۱ و كتاب « تحفة الزّائر » منقول است عبارت زيارت را بعينها مى نويسد ، و آن زيارت على اكبر است :
« السّلام عليك وعلى روحك وبدنك ، بابى انت وامّى من مذبوحٍ ومقتولٍ من غير جرم ، وبابى انت وامّى ! دمك المرتقى به الى حبيب اللّه ، وبابى انت وامّى من مقدّمٍ بين يَدَىْ أبيك ، يحسبك ويبكى عليك محترقاً عليك قلبُه ، يرفع دمَه بكفّه الى اعنان السماء ، لا ترجع منه قطرةٌ ، ولا تسكن عليك من ابيك زفرةٌ ، ودّعك للفراق فمكانكما عنداللّه مع آبائك الماضين ، ومع امّهاتك فى الجنان منعّمين ، أبرءُ الى اللّه ممّن قتلك وذبحك » .
و ترجمه محل حاجت از اين زيارت آن است كه مى فرمايد : پدر و مادرم فداى تو باد اى على اكبر ! كه خون تو را به آسمان به حضرت حبيب اللّه پيغمبر آخر الزّمان صلى الله عليه و آلهفرستادند ، و خون تو را پدر تو به كفّ خود مى گرفت و به عنان سماء بلند مى كرد و قطره اى از آن برنگشت و از فراق و شهادت تو سوزش دل و جگرش ساكت و ساكن نمى شد سلام اللّه عليهما .
و سوّم خون گلوى على اصغر است كه موسوم به عبداللّه رضيع بود چنانكه از فقره زيارت مستخرجه از ناحيه مقدّسه معلوم است :
« السلام على عبداللّه بن الحسين ، الطّفل الرّضيع ، المرمىّ الصّريع ، المتشحطّ دماً ، المصعَّد دمُه فى السّماء ، والمذبوح بالسّهم فى حجر أبيه ، لعن اللّه راميه حرملة بن كاهل الاسدى وذَويه »۲ .