197
روح و ريحان ج2

سائرين از اعداء اللّه بماند ، و هر يك را مانند انقلاب و تربت ورمله وحصاة امّ سلمه در شيشه اش شرحى اوفى مى خواهد .
« اللهمّ ربّ الحسين ! اِشفِ صدر الحُسين .
اللّهمّ ربّ الحسين ! اُطلُب بدم الحسين .
اللّهمّ ربّ الحسين ! اِنتَقِم ممّن رضى بقتل الحسين .
اللهمّ ربّ الحسين ! انتقم ممّن خالف الحسين .
اللّهمّ ربّ الحسين ! انتقم ممّن فرح بقتل الحسين عليه السلام »
۱ .
« اللّهمّ ! بحقّ الذى بذل مُهْجَتَه فيك ليستنقِذَ عبادَك من الضّلالة والجهالة والعمى والشّك والارتياب الى باب الهدى من الردى »۲ .

در معذرت خواستن از جسارتهاى خود و التجاء به جناب خامس آل عبا عليه السلام

استدعاى داعى خدمت دعاگويان ملّت و دولت ابد آيت آن است : هر وقت بر اين اوراق مصيبت چه براى تذكّر و چه براى تذكره نظرى فرمايند اين احقر عاصى و كلب عاوى را ياد نمايند و طلب مغفرتى فرمايند .
و اين ابيات خاقانى حسّان العجم را از لسان شكسته خود خدمت جناب مولى الموالى سيّد المظلومين امام الشهداء خامس آل عبا علية آلاف التّحيات والثّناء عرضه مى دارد :



شاهى چه تو را سگى ببايدگر من بوم آن سگ تو شايد
هستم سگكى زحبس جستهبر شاخ گل هوات بسته
از مدح تو با قلاده زرزنجير وفا به حلقم اندر
خود را به خودى كشيده از جلپيش تو كشيده از سر ذل
بر جهت من خرد رميدهداغ تو به شكل لا كشيده
نكنم دُمِ لابه بر دَرِ كسپيش تو كنم اگر كنم بس
خود را به قبول را يگانتبستم به طويله سگانت
احسنت شهى كه پيش فرمانتازى سگ تواست پارسى دان
در جمع ملائك افتد آوازكامد سگ آدمى صفت باز
افكن نظرى بر اين سگ خويشسنگم مزن ومرانم از پيش

1.تا اينجا مضمون زيارتى است كه در كامل الزيارات : ۴۱۵ و بحار ۹۸/۱۸۵ منقول است .

2.بخشى از زيارت منقول در كامل الزيارات : ۴۰۱ ، تهذيب الاحكام ۶/۵۹ ، المزار شيخ مفيد : ۱۰۸ با اختلاف اندك .


روح و ريحان ج2
196

و شيخ مفيد طاب ثراه فرمود : بعد از ذبح آن طفل رضيع : « فتَلَقّى الحسينُ عليه السلام دمَه حتى امتلأتْ كفُّه ثم رَمَى بِه الى السماء »۱ .
و حضرت باقر عليه السلام فرمودند : « از خون گلوى على اصغر قطره اى برنگشت » ۲ .
وسيّد بن طاوس طاب ثراه نقل كرده است : آن بزرگوار بعد از ريختن آن خون به آسمان فرمود : « هَوِّنْ علىَّ ما نَزل بى انّه بِعَيْنِ اللّه » ۳ .
و مخفى نماناد : جهت ريختن اين خونها را به آسمان براى دفع عذاب و رفع عقوبت از عباد بوده ، و براى معاهده اى بود كه در روز نخست آن سيّد غريب شهيد مظلوم با خداوند خود كرد ، و معلوم و محقّق است كه خون آن جناب به خاك كربلا رسيد و مخلوط با آن گرديد .
امّا بعضى از خونهاى ديگر براى آن كه شرافت ديگر داشته اگر به زمين مى رسيد گياه نمى روئيد و عذاب و عقوبت الهى نازل مى شد ، و آن چه مراد معهود و مقصده و عود بود موجود نمى شد .
خلاصه آن چه در اين اوراق مصبيت از خون آن جناب نقل ننمودم خونى است كه به جامه هاى شريفش بود و به غارت بردند ، و ديگر خونى كه به اعضاء و يال اسب سوارى آن جناب رسيد ، و در حديث است : « اِنَّ فرسَهُ مُتَمَرِّغٌ۴فى دمه »۵ يعنى : مركب آن جناب در خونش غلطيد و غوطه خورد .
و ديگر خونى است كه از آن بدن شريف به شمشير شمر و سنان و آلات و ادوات حربيّه

1.عبارتى كه از شيخ مفيد نقل شده از علامه مجلسى در بحارالانوار ۴۵/۴۶ اخذ شده ، البته عبارت مفيد در ارشاد ۲/۱۰۸ به همين مضمون است .

2.لهوف : ۶۹ ( و صفحه ۱۰۳ از چاپ ديگر ) ، بحارالانوار ۴۵/۴۶ .

3.لهوف : ۶۹ ، لواعج الاشجان : ۱۸۱ ، بحارالانوار ۴۵/۴۶ .

4.متمرّغ بمعناى غوطه ور است . عبارت مجمع البحرين ۴/۱۹۳ ، در ماده ( مرغ ) چنين است : التمرّغ فى التراب : التمعّك والتقلب فيه .

5.بدين لفظ در مجامع حديثى نيافتم .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 78203
صفحه از 447
پرینت  ارسال به