جمعه دهم عاشوراء وقت عصرى به درجه و عزّ شهادت عظمى فائز گرديد .
و امير لشكر شقاوت اثر يزيد بن معاويه و حاكم ايشان عبيداللّه بن زياد بن مرجانه ، وآمر آن فرقه لئام عمر بن سعد بن وقّاص ، ومباشر در قتل آن سرور اوّل ، سنان بن انس وجمعى ديگر ، و قاطع رأس شريف شمر بن ذى الجوشن ضبابى ، عليهم لعائن اللّه جميعاً .
و مدفن شريف آن بزرگوار ـ به روايت مشهور ـ در قطعه زمينى معروف به كربلا است ، وخود آن بزرگوار فرمودند : « لقد خُيِّرَ لى مَصرعٌ اَنا اُلاقيهِ بَين النَّواويس وَكَربلاء »۱ .
و « كربل » در نزد اهل لغت ارض رخوه را گويند ، براى تهاجم و تراكم بلايا و رزايا آن زمين را كرب و بلا خواندند ، و شايد مصرع آن بزرگوار كربلا بوده است ۲ .
و بنا بر حديث صحيح در رجعت مدفن وى « عمورا » شد ، و آن نيز در كربلا است ، و البته ارض نينوا و غاضريّه و شفينه ۳ وشاطى الفرات غير از كربلا است ، و عجب است با آن كه اهل كوفه على ما هو المتيقّن سى هزار نفر بودند آن بدن شريف را با ابدان ديگر دفن نكردند !
بلى ، آن چه به هديه بردند از كربلا به كوفه سه چيز بود : اموال و رحال منهوبه و رؤوس مطهّره مقطوعه ، وعيالات مأسوره مَسْبيّه .
پس از سه روز حضرت على بن الحسين عليهماالسلام به اعانت بنى اسد بر آن اجساد طاهره
1.المسائل العكبرية : ۷۱ ، مثيرالاحزان : ۲۹ ، نزهة الناظر وتنبيه الخاطر ، حلوانى : ۸۶ ، لهوف : ۸۰ .
2.خليل در كتاب العين ۵/۴۳۱ ـ ۴۳۲ ( كربل ) مى گويد : الكربَلَة : رخاوة فى القدمين ، يقال : جاء يمشى مكربلاً . وكربلاء الموضع الذى قتل به الحسين بن على بن ابى طالب عليهماالسلام . نيز رجوع كنيد به : صحاح اللغة ۵/۱۸۱۰ ، لسان العرب ۱۱/۵۸۶ ، تاج العروس ۸/۹۷ . و روايتى كه اسم زمين را حضرت پرسيد معروف است . در معجم البلدان ۴/۴۴۵ چنين نقل كرده كه وقتى حضرت نام قريه را پرسيد گفتند : نام آن « عقر » است . فرمود : « نعوذ باللّه من العقر » ، سپس پرسيد : نام زمينى كه در آن هستيم چيست ؟ گفتند : كربلاء . فرمود : « أرض كرب و بلاء » .به روايت ديگرى كه در ارشاد ۲/۸۴ نقل شده رجوع شود .
3.كذا ، در متن ارشاد مفيد ۲/۸۴ « شفنه » وارد شده و در حاشيه از بعضى از نسخه هاى خطى ارشاد « شفينه » و « مسقيه » نيز نقل كرده ، و مطابق نسخه اى احتمال داده « شفاثا » باشد .