217
روح و ريحان ج2

و از اشعار آن بزرگوار است در طريق حج فرمودند :



نحن على الحوض ذوّاده۱نذودُ ونَسعَدُ رُوّادُه
فَما فاز من فازَ الاّ بناوَما خابَ مَن حبّنا زادُه
فَمَن سَرَّنا زادَ مِنّا السُّروروَمن ساءَنا ساء ميلادُهُ
وَمَن كانَ غاصِباً حَقَّنا۲فَيَومَ القيامة ميعاده۳

در معنى اشعار حضرت باقر عليه السلام است

و « ذوّاد » در اين شعر مشتق از ذود به ذال است و آن به معنى طرد و به فارسى راندن است كما قال اللّه تعالى : « وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودَانِ »۴ همانا حكايت دختران حضرت شعيب عليه السلام است و گوسفندان ايشان .
و بعضى اين عبارت را از زود گرفته اند ـ به زاء اخت الراء ـ و صواب وجه اول است ۵ ، و « ذاده » نيز از ماده اول است ، و آن به معنى حمايت است ، و « روّاد » در مصرع ثانى از شعر اول جمع رائد است چون زوّار و زائر .
و روّاد ۶ كسى است از قومى در بيابان جلو رود براى يافتن آب و جاى نيك و مواردى كه آب در آن است براى بينائى كه دارد .
ملخص معنى آن است : ما بر حوض كوثريم جمعى را مى رانيم و جمعى را هدايت و حمايت كرده مى خوانيم پس هر آن كس فائز شود به جهت ما است و هر آن كس توشه آخرت خواهد از دوستى ما است ، پس مسرور كننده ما اهل بيت سرور دائم بيند و آن كس

1.در ينابيع المودة : رواده .

2.در ينابيع المودة : « كاتمنا فضلنا » در جواهر : « غاصبنا حقنا » .

3.ينابيع المودة ۳/۱۳۶ به نقل از جواهر العقدين ۲/۲۵۸ ـ ۲۵۹ .

4.قصص : ۲۳ .

5.وجه سومى هم محتمل است كه « روّاده » باشد چنانچه در بعضى از منابع آمده است .

6.مناسبتر آن است كه بگويد : رائد كسى است . . يعنى به صيغه مفرد .


روح و ريحان ج2
216

و على بن حسين مسعودى در « اثبات الوصيه » در احوال حضرت على بن الحسين عليهماالسلامنوشته است : حضرت باقر عليه السلام در مجلس يزيد دو سال و يك ماهه بود و عبارت اوست : « وكان لابنه أبى جعفر فى مجلس يزيد سَنَتان وشَهر » .
آن گاه يزيد به على بن الحسين عليهماالسلام عرض كرد : ديدى خداوند چه كرد ؟ فرمود : نديدم مگر آن چه را قضاى الهى پيش از خلق آسمانها و زمين بر آن جارى شد .
پس يزيد با جالسين محضرش استشاره كرد در حق آن جناب ، همگى گفتند : بايد على بن الحسين(ع) را كشت و گفتند : « لا يتخذ من كلبِ سُوءٍ جَرواً » .
پس حضرت باقر عليه السلاممبادرت جسته فرمود : حاضرين مجلس تو اى يزيد به خلاف جالسين حضور فرعون تكلّم كردند در وقتى كه استشاره كرد براى كشتن حضرت موسى عليه السلام و راضى نشدند به قتل وى كما قال اللّه تعالى : « قَالُوا أَرْجِهِ وَأَخَاهُ وَأَرْسِلْ فِى الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ »۱ ، و در اين باب سبب و جهتى است .
يزيد گفت : كدام است ؟
فرمود : انبياء و اولاد انبياء را نمى كشند مگر كسانى كه اولاد زنا باشند ، آنها تأسى به فرعون كردند و اين جماعت تأسى به تو كردند ، پس يزيد ساكت شد و امر كرد ايشان را بيرون ببرند ۲ .
اما در كتب ديگر ديده ام : چهار سال از عمر شريفش در روز عاشوراء گذشته بود .
و ثعلبى در « تفسيرش » نوشته است : نقش خاتم آن بزرگوار بدين گونه بوده است : « ظنى باللّه حسن وبالنبى المؤتمن وبالوصى ذوالمنن وبالحسين والحسن »۳ .

1.اعراف : ۱۱۱ .

2.رجوع كنيد به : مقتل ابومخنف : ۲۲۴ ، مثير الاحزان : ۷۸ ، الجوهرة : ۴۵ ، البداية والنهاية ۸/۲۱۳ نزديك به روايت فوق .

3.بحارالانوار ۴۶/۲۲۱ به نقل از عيون اخبار الرضا عليه السلام ۲/۱۵ ، مكارم الاخلاق : ۹۲ ، در مناقب ابن شهرآشوب ۳/۱۵۹ عبارت فوق بصورت شعرى در چهار مصراع درج شده است .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 93379
صفحه از 447
پرینت  ارسال به