233
روح و ريحان ج2

امير عليه السلامو با حضرت امام حسن عليه السلام و با حضرت امام حسين عليه السلام و با سائرين ائمه و آن چه زيد بن على و قتيل باخمرى و صاحب نفس زكيه و جماعتى از اجلاّء سادات كردند آخر غرض امام عليه السلام با كمال قدرت از تقيّه كردن ، ابقاء شريعت مطهره و شرع انور و حقن دماء و حفظ نفوس مؤمنين بوده است .
و از اين جهت بعضى از خيار اصحاب را مى راندند و مذمت صريح مى فرمودند و تأكيد مى كردند ما را به بعضى القاب نخوانيد و وجوه بريّه على رؤوس الاشهاد نياوريد كه باعث اشتداد عداوت و عناد خلفاء جور مى شود ، و از جهتى شيعيان را تسليه مى دادند به ظهور فرج اعظم و وجود امام عصر عجل اللّه فرجه و تأكيدات اكيده به بعضى هم در كتمان سرّ مى فرمودند .

در مضمون حديث كه منظوم شده است عربياً و فارسياً

خوب است اين حديث را منظوماً كه در غالب كتب مناقب است بنويسم از راوى آن شقيق بلخى :



قال لمّا حجَجتُ عايَنْتُ۱شَخصاًشاحِبَ اللّونِ ناحِلَ الجِسمِ أسمَرْ
سائراً وَحدهُ وليس معه زادٌفما زلتُ دائماً۲أتَفَكَّرْ
وَتَوَهّمتُ انَّه يَسأل الناسَوَلَمْ أدرِ أنّه الحج الأكبرْ
ثُمَّ عاينتُه۳ونَحنُ نُزُولٌدون فيدٍ۴مِنَ الكثيبِ۵الاحمرْ
يَضَعُ الرَّملَ فى الاناءِ وَيَشربُهُفَنادَيتُهُ وَعَقلى مُحيَّرْ
اسقِنى شربةً فَناوَلَنى مِنهُفَعاينتهُ۶سَويقاً وَسُكَّرْ
فَسَألتُ الحَجيجَ مَن يَكُ هذا
قيلَ هذا الامام موسى بن جعفرْ۷

[در اشعار مؤلف] اگر چه اين بنده را فهم شعر و شعورى نيست چه رسد آن كه بتوانم بيتى بگويم يا آن كه استشهاد نمايم ، اما در اين مورد به نحو ترجمه آن چه به قلم آمد معانى اين اشعار را نگاشت :



به راه مكه شخصى را بديدمنزار و زرد رنگ و ناتوان بود
به تنهائى بدون توشه مى رفتكه از تنهائيش دل بد گمان بود
خيالم آمد از اهل سؤال استندانستم كه جان كعبه آن بود
چو ما كرديم اندر فيد منزلكه در وى تل سرخى هم عيان بود
به جام آب ريگى چند افكندبياشاميد و شكرش بر زبان بود
مرا زان جام شيرين جرعه اى دادكه گويا شِكّرم در كام جان بود
چو پرسيدم زحالش قائلى گفتامام هفتمين شيعيان بود
و از اشعارى كه حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام فرمودند اقتصار به اين روايت مختصر مى كنم :
در كتاب « رياض الابرار » مرحوم سيد نعمت اللّه جزايرى نقل فرموده است كه : حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام فرمودند : پدرم در خرد سالى به من لوحى دادند و فرمودند : « اين

1.در چاپ سنگى : عانيت .

2.در مناقب : دائباً .

3.در چاپ سنگى : عانيته .

4.فى الحديث : ماتت أبيه بفيد وهو على وزن بيع : منزل بطريق مكة ويقال بليدة بنجد على طريق الحاج العراقى . وفى القاموس : فيد بطريق مكة شرفها اللّه تعالى على طريق الشام . « عن المجمع » . ( حاشيه مؤلف رحمه الله ) . رجوع كنيد به : مجمع البحرين ۳/۴۴۲ ماده ( فيد ) ، معجم البلدان ۴/۲۴۸ .

5.در مناقب « الكئيب » ، البته در بيشتر منابعى كه مراجعه شد واژه به ثاء مثلثه ضبط شده است چنانچه در متن مذكور است ، وهو الصحيح .

6.در چاپ سنگى به تقديم نون بر ياء . در مناقب بجاى « فناولنى منه فعاينته » عبارت « فلما سقانى منه عاينته » درج شده است .

7.مناقب آل ابى طالب ، ابن شهر آشوب ۳/۴۲۰ ، مدينة المعاجز ۶/۴۳۱ ح ۲۰۸۱ ، بحار ۴۸/۷۸ .


روح و ريحان ج2
232

و يكى از مصائب عظيمه آن جناب اينگونه نسبتهاى ما لا يرضى صاحبُه بود كه باعث سفك دماء اهل ايمان شد و موجب ازدياد حقد و عناد خلفاء جور شد بلكه حبس موسى بن جعفر عليهماالسلام از تجرّى جهله عوام بود و عاقبت به درجه شهادت فائز گرديد .
و در كتاب « نهاية الانساب » نوشته است در شهادت آن بزرگوار بيان غريبى كه عبارت آن را مى نويسد ، و گويا قريب به اين مضمون در « مقاتل الطالبيين » ۱ مذكور باشد .
امام موسى الكاظم عليه السلام : امُّه حميدة اخذ من المدينة واخرج من المسجد وحمل الى البصرة وسلِّم الى عيسى بن جعفر المنصور وحُبس فى دار فضل بن ربيع ولَفَّه سِندى بن شاهك فى بَساطٍ واجلَسَ عَليه جَماعة مِنَ النّصارى حتّى مات وَدُفِنَ فى مَقابِر قُريش ، صَلّى عَليهِ هيثم ۲ بن عدىّ .
خوب است ترجمه نكنم اين عبارات را و بر همان وضعى كه شهادت آن سيد شهيد مظلوم معصوم بين خواص و عوام معروف است بگرييم و بگريانيم و متذكر و ذاكر شويم آن چه را كه صدوق طاب ثراه نقل فرموده است : پانزده سال از خلافت هارون الرشيد كه گذشت به امر وى سندى بن شاهك در حبس معروف به دار مسيب و باب الكوفة كه در آن درخت سدره بود آن جناب را زهر خورانيد و در روز جمعه بيست و پنجم ماه رجب در سال يكصد و هشتاد و سه به جنت شتافت و قبرش در غربى بغداد است .
و بايد به خداوند سبحان از اين قسم دوستيها و محبتها پناه بريم كه عاقبت آن خزى و خذلان و اذاقه حديد و عذاب شديد است .

در بى باكى بعضى از بستگان ائمه و افشاء اسرار كردن و ملاحظه تقيه ننمودن

بلكه عرض مى كنم : غالب از ائمه هدى به دوستى بعضى از دوستان نادان بر حسب اسباب ظاهره شهيد شدند امر باطن را بگذار و ملاحظه كن عمل اهل كوفه را با حضرت

1.مقاتل الطالبيين : ۳۳۶ .

2.در چاپ سنگى : هشم .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 93061
صفحه از 447
پرینت  ارسال به