257
روح و ريحان ج2

مى برند تا ايشان را پاك نمايند ، خداوند در ردّ عملشان فرمود : رنگى بهتر از رنگ ايمان و معرفت نيست ۱ .
و گويند : استفهام انكارى است .
و مخفى نماند : مراد از معرفت همان ولايت است و امامت كه هر معرفت و ايمان و يقينى در تلو و حقيقت آن مندرج است و هر آن كس مى خواهد از خُمّ ولايت رنگى بيابد ناچار به مفاد « أَوَمَن كَانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُوراً يَمْشِى بِهِ فِى النَّاسِ »۲ به دربِ خانه محمّد و آل محمد عليهم السلام رود و الاّ در دنيا و عقبى بى نور و بى رنگ است .
آن گاه حديده محماة را از مثنويات مولوى بخوان :



رنگ آهن محور رنگ آتش استزآتشى ميلافد و آتش وش است
شد به سرخى رنگ همچو زرّكانپس انا النار است ولافش بى زبان
صبغة اللّه .. الى آخره .
و ايضاً در « تفسير منهج » مروى است : نصارى فرزندان خودشان را به جاى ختنه بعد از هفت روز در آب عَموريّه غوطه مى دادند به خيال آنكه مولودشان از غير دين مسيحى پاك مى شود ، و رنگ آن آب زرد بود ، و مى گفتند : او [را] به آب ملّت نصرانيّه رنگ كرديم ۳ .
و يهود نيز در برابر نصارى براى امتياز مولودشان را در آب ديگر رنگ مى كردند ، خداوند سبحان فرمود : «صبغة اللّه » .. الى آخره . و معنى « صبغة » فطرت خداست كه همه مردمان بر آن مفطور و مخلوقند چنانكه صبغت زينت وحليه مصبُوغ است ، فطرت اسلام هم زينت انسان است يعنى : رنگ اسلام از اصل خلقت و آفرينش اوست كقوله : « كُلُّ مَولودٍ يُولَدُ عَلى الفِطرَةِ فَاَبواهُ يَهُوّدانِهِ وَيُنصّرانهِ ويُمجِّسانهِ » .

1.رجوع كنيد به : محاسن برقى ۱/۲۴۱ ، بحارالانوار ۳/۲۸۰ ح ۱۴ به نقل از محاسن ، و۶۴/۱۳۰ ، التبيان ۱/۴۸۵ ، فتح البارى ۸/۱۲۳ .

2.انعام : ۱۲۲ .

3.تا اينجا در اسباب النزول واحدى : ۲۶ و زاد المسير ابن جوزى ۱/۱۳۵ منقول مى باشد .


روح و ريحان ج2
256

با وجود بى رنگى منشأ همه رنگها است .



يار بى رنگ و ز او هر دو جهان يافته رنگهيچكس آگه از اين نوع معمّا نشود
و مرحوم آخوند فرمود : انسان مخلوق حق است قواى و مشاعر انسانيّه بر حسب خواست و اراده خالق حقيقى بايد صرف عبادت حق شود ، پس هر قوّه و عضوى اطاعت حق را بيشتر كرد تقويت معنوى به او بيشتر از قواى ديگر مى شود ، و اگر انسان كامل پيدا شود كه تمام قواى او مجبول در پرستش مولاى خود گردد البته در تقويت معنويه كه به او شده است در قواى ظاهره اش آثار و انوار الهيّه ظاهر مى گردد ، و معنى حديث « لم يزل عبدى يَتَقرّب إلىّ بالنوافل حتّى أَحْبَبْتُهُ فاذا اَحْبَبْتَهُ كُنتُ سَمْعَهُ الّذى يَسمَعُ بِهِ وَلِسانَه الّذى يَتكلّم بهِ وَعَينه الّذى يُبصرُ به وَيَدهُ الّتى يُبطش بها۱»۲ .
و مولوى خوش فرمود :



خلق كان نبود سزاى آن شرابكاو بريده بِهْ به شمشير و ضراب
چشم كان نبود زوصلش با فرهآن چنان چشمى سفيد وكُور به
گوش كان نبود سزاى راز اوبركنش كه نبود آن بر سر نكو
اندر آن دستى كه نبود آن نصابآن شكسته بِهْ به ساطور قصاب
و در سوره مباركه بقره در ذيل آيه كريمه « صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ »۳ مروى است : نصارى اولاد و فرزندان خودشان را در چشمه عموريه ۴ فرو

1.در چاپ سنگى : به .

2.مشرق الشمسين : ۴۰۲ ، مفتاح الفلاح : ۲۸۸ ، الثمر الدانى ، آبى ازهرى : ۶۷۹ ، عوالى اللآلى ۴/۱۰۳ ح ۱۵۲ ، و در هامش به نقل از مسند احمد بن حنبل ۶/۲۵۶ و الجواهر السنية : ۱۲۰ ـ ۱۲۱ .

3.بقره : ۱۳۸ .

4.در مراصد الاطلاع ۲/۹۶۳ مى گويد : عمورية : بلد من بلاد الروم غزاه المعتصم . . والعمورية أيضاً بليدة على شاطئ العاصى فيها آبار خراب ولها دخل وافر . ولى در اكثر منابع : « عموديه » با دال يا « معموديه » مندرج است .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 81051
صفحه از 447
پرینت  ارسال به