يعنى : تن آن پادشاه نشانه راههاى بلاهاست و پادشاهى او به غير او نمى رسد .
پس از خواندن اين اشعار و رقت قلوب حاضرين و ندماء آن لعين ، برخاست متوكّل و كمال معذرت خواست و با نهايت اجلال و اعزاز آن جناب را روانه منزل نمود .
و بحمد اللّه تعالى در سرّ من رأى جناب هادى عليه السلام جنازه متوكّل را مشاهده فرمود .
و آنچه در ذيل خبر مبسوط است مى نويسد :
در روز عيد فطر متوكّل امر كرد تمام بنى هاشم پياده جلو مركب او حاضر شوند ، و غرض وى حضرت ابوالحسن امام على النقى عليه السلام بود آن جناب بر يكى از غلامان خود تكيه داده پياده تشريف آوردند .
بعضى از بنى هاشم عرض كردند : آيا در عالم نيست كسى كه دعاى او مستجاب شود ؟ ! فرمود : « در عالم كسى هست كه ذرّه ناخن او اعظم است از ناقه صالح در وقتى كه او را پى كردند و بچه اش به ناله بمرد ، و خداوند سبحان فرمود : « تَمَتَّعُوا فِى دَارِكُمْ ثَلاَثَةَ أَيَّامٍ ذلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ »۱ » ۲ .
و متوكّل در روز چهارم شوّال سال دويست و چهل و هفت كشته شد ۳ ، و بيست و هفت سال از امامت آن جناب گذشته بود ، و آن حضرت بعد از معتصم و واثق و متوكّل معاصر با مستنصر و مستعين و معتزّ باللّه گرديد .
و رحلت آن جناب به جهت زهرى بود كه از خليفه جائر معاصر عبّاسى چشيد ، و يك سال قبل از تولّد امام عصر ارواحنا له الفداء مدفون شد .
و فرزندان آن بزرگوار پنج نفرند : چهار پسر و يك دختر :
1.هود : ۶۵ .
2.بنگريد به : مناقب ابن شهر آشوب ۳/۵۱۰ ـ ۵۱۱ ، الصراط المستقيم ۲/۲۰۴ ح ۸ ، بحار الانوار ۵۰/۲۰۴ ح ۱۳ .
3.والمتوكل أَلَدّ خلفاء بنى العباس . كان فى زمن على الهادى عليه السلام . وهو الذى امر بحرث قبر الحسين عليه السلاموهدم بنيانه فعليه ما يستحقه . مجمع . ( حاشيه مؤلف رحمه الله ) .
رجوع كنيد به : مجمع البحرين ۴/۵۴۸ ماده (وكل ) ، عوالم ۱۷/۷۲۸ ح ۶ .