عرض كرد : بلى .
پس متوكّل از آسمان و زمين ، مشرق و مغرب ، ملائكه كثيره اى ديد كه از ملاحظه آنها افتاد غش كرد ، چون به هوش آمد آن جناب فرمود : « ما مشغول به امر آخرتيم ، به امور دنيويّه اعتنائى نداريم ، و از آنچه در حقّ من گمان مى كنى بر تو بأسى نيست » . پس از اين جهت مشهور شد آن جناب به عسكرى .
[كرامت حضرت عسكرى عليه السلام به نقل از راوندى]
و خوش دارم اين حديث را كه راوندى طاب ثراه ۱ نقل فرموده است از كرامات حضرت ابا محمد عسكرى عليه السلامبنويسم :
عيسى بن صبيح گفت : من در حبس بودم كه حضرت امام حسن عسكرى بر ما وارد شد فرمود به من : « از عمر تو شصت و پنج سال و يك ماه و دو روز گذشته است » . و من كتاب دعائى داشتم كه تاريخ ولادت من در آن مكتوب بود ، چون نظر كردم در آن مطابق يافتم .
آن گاه فرمود : « فرزند دارى ؟ » عرض كردم : نه . پس دست برآورد به آسمان و عرض كرد : « اللهم ارزقه ولداً يكون له عضداً ، فنعم العضد الولد » ، پس تمثّل جست به اين بيت :
من كان ذا عضد يُدركِ ظلامته۲
انّ الذليل الّذى ليست له عضد۳
يعنى : كسى كه فرزندى دارد كه قوّه بازوى اوست ظلمى كه بر او شده است مى خواهد اين فرزند دفع كند و بخواهد . و ذليل و خار كسى است قوّه بازوى و فرزندى ندارد .
1.الخرائج والجرائح ۱/۴۷۸ ح ۱۹ .
2.والظلامة والظليمة والمظلمة بفتح اللام و الكسر أشهر ، ما تطلبه عند الظالم ، وهو اسم ما أخذ منك بغير حق . مجمع . ( حاشيه مؤلف رحمه الله ) . رجوع شود به : مجمع البحرين ۳/۹۵ ماده ( ظلم ) .
3.ابن قتيبه در عيون الاخبار ۳/۵ شعر را با اضافه بيتى ديگر به عمرو بن حبيب ثقفى نسبت داده ، چنانچه در هامش خرائج مذكور است .