27
روح و ريحان ج2

ما ـ ذريّه محمّد صلى الله عليه و آلهـ خداوند جارى نمود آنچه براى اول ما جارى فرمود ، و نَحنُ على مِنهاجِ نبيِّنا صلى الله عليه و آله ، لَنا مِثلُ ما لَهُ مِن الطّاعَةِ الْواجِبَةِ » ، پس ما بر طريقه نبويّه و منهاج مستقيم جناب ختمى مآب صلى الله عليه و آله هستيم همان نحوى كه آن جناب طاعتش بر خلق فرض بود همين نحو طاعات ماها بر مردمان فرض و واجب است .
و بعضى از علماء رجال اين خالد بجلى را غير از خالد بن جرير دانستند ، و از آخر حديث معلوم مى شود كه آن جناب عليه السلام در مقام تقيّه امر به سكوت فرمود ؛ از آنكه زمان خلفاء جور از بنى عبّاس بود ، و آن محفل اقتضاء نمى كرد كه خالد بجلى فقره اخيره را اذعان نمايد ، يا شايد در آن زمان كسى وارد شد كه آن جناب فرمودند : « بس است ساكت شو » ، و بعد از آن ، آن كلمات را بيان فرمودند به نحوى كه مذكور شد .
و در حديث منصور بن حازم كه مذكور مى شود نيز سياق آن امر به تقيّه است .

در شرح عرض دين حسن بن زياد است

دوم : حسن بن زياد طائى ۱ ضبّى مولى بنى ضبة است .
و نجاشى فرمود : حسن بن زياد ثقةٌ ، و اخبارى كثيره از حضرت صادق عليه السلام شنيد و روايت كرد ۲ .
و در كتاب « كشى » ۳ و در « منهج المقال » مرحوم ميرزاى استرآبادى است كه : حسن بن زياد گفت : بر حضرت ابى عبداللّه جعفر بن محمّد عليهماالسلام وارد شدم و عرض كردم : انّى اُريد اَن اَعرَض عَلَيْكَ دينى ، يعنى : من اراده كرده ام دين خود را عرضه بدارم بر شما اگر حق است

1.در چاپ سنگى « عطائى » خوانده مى شود . متن را با توجه به كتب رجالى ضبط كرديم . البته وى به تصريح علامه در خلاصة الاقوال : ۱۰۲ « عطار طائى » است و ممكن است هنگام كتابت اين دو لفظ تلخيص به « عطائى » شده باشد ! عبارت علامه چنين است : الحسن بن زياد العطار ، وقيل : الطائى الضبى ، مولى بنى ضبة ، ثقة .

2.رجال النجاشى ۴۷ ش ۹۶ .

3.رجال كشى : ۴۲۴ ح ۷۹۸ ، بحار الانوار ۶۶/۹ باب ۲۸ ح ۱۰ .


روح و ريحان ج2
26

خالد عرض كرد : اول چيزى كه ابتدا مى نمايم مى گويم : اشهد ان لا اله الاّ اللّه وحده لا شريك له ليس الهٌ غيرُه .
حضرت صادق عليه السلام فرمودند : « كذلك ربُّنا لَيْسَ مَعَهُ اِلهٌ غَيْرُه » يعنى : « چنين است پروردگار ما نيست خدائى غير از او » .
بعد از آن عرض كرد : واشهد انّ محمّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُه (ص) .
پس حضرت صادق عليه السلامفرمودند : «كَذلِكَ مُحمَّد صلى الله عليه و آله عَبْدُاللّهِ مُقِرٌّ لَهُ بِالْعُبُوديّةِ وَرَسُولُه الى خَلْقِه » ، يعنى : چنين است حضرت محمد صلى الله عليه و آلهبنده خداست و اقرار كننده است به بندگى خدا و پيغام آور است از جانب پروردگارش به سوى بندگان .
[ عرض كرد : ] وَاَشْهَدُ اَنَّ عليّاً كانَ لَهُ مِنَ الطّاعَةِ الْمَفْرُوضَةِ عَلَى الْعِبادِ مِثْلَ ما كانَ لِمُحمّدٍ صلى الله عليه و آلهعَلَى النّاسِ ، يعنى : شهادت مى دهم كه على عليه السلاماطاعتش واجب است بر مردمان مانند وجوب اطاعت پيغمبر آخرالزّمان .
حضرت صادق عليه السلام فرمودند : « بلى چنين است » .
عرض كرد : همان نحوى كه اطاعت حضرت رسول صلى الله عليه و آله و جناب امير عليه السلام بر خلق لازم است همان نحو هم امام حسن عليه السلام مُطاع است ، و شهادت مى دهم كه امام حسين عليه السلام همان قسم است در مُطاعيّت و طاعتش واجب است بر خلق بعد از برادرش ، پس شهادت مى دهم به همين نحو بر امامت علىّ بن الحسين و حضرت باقر عليهم السلام .
حضرت صادق عليه السلام فرمودند : « چنين است » .
عرض كرد : شهادت مى دهم خداوند سبحان به شما ارث داده است تمام اين امر را .
آنگاه حضرت صادق عليه السلام فرمودند : « حَسبُك اُسْكُتِ الآنَ فَقَد قُلْتَ حقّاً » ، يعنى : « كفايت است تو را ساكت شو الآن حق گفته اى » .
پس خالد بن جرير بجلى ساكت شد ، و حضرت صادق عليه السلام خدا را ستايش و ثنا گفت و فرمود : « خداوند مجيد مبعوث نكرد پيغمبرى را كه از براى او عقب و ذريّه باشد مگر آنكه جارى فرمود از براى آخر ايشان آنچه را كه از براى اوّلشان جارى كرد ، و براى آخر

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 81024
صفحه از 447
پرینت  ارسال به