281
روح و ريحان ج2

و مرحوم آقاخوند در شرح « اصول كافى » ۱ فرمود : خداوند منزّه است از جوارح و اعضاء و تشبيه ، پس مراد از « يدان » واسطه جود ۲ خداوندى و فيض اوست و آن واسطه ملكى از ملائكه مقرّبين است .
و معنى « يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ »۳ ، و حديث « قلب المؤمن بين اصبَعَيْن۴من اصابِعِ الرحمن »۵ انفاق و تصريف و تقليب است ، و مراد از رؤوس عباد ، نفوس ناطقه و عقول هيولانيّه است ؛ از آنكه عقل آدمى اشرف و ارفع قواى و اجزاى ظاهره و باطنه است .
به بيان ديگر عرض مى كنم از لسان مرحوم مذكور : از زمان آدم ابوالبشر عليه السلامنفوس انسانيّه متدرّجاً در تلطّف و تصفّى بودند و روى به ترقّى داشتند ، و از اين جهت پيغمبرى كه به زمان حضرت ختمى مرتبت نزديكتر بود معجزاتى كه مى آورد به معقولات اقرب بود ، اما سابقين معجزات محسوسه مى آوردند و از اين جهت حضرت رسول صلى الله عليه و آله قرآن و كتاب آورد ، و آن امرى است عقلى كه مخصوص به صاحبان عقول قويّه است .
پس نفوس در تزكّى و عقول در ترقّى بود تا زمان حضرت خاتم صلى الله عليه و آله كه به ايشان نبوّت ختم شد و « الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ »۶ شاهدى است متين .
در حديث است : « در آخر الزّمان استعدادات به نحوى ترقى مى كند كه به مؤدّب و مكمّل خارجى احتياج ندارد » ۷ .

1.شرح اصول كافى : ملا محمد صالح مازندرانى ۱/۳۰۷ .

2.در چاپ سنگى : جون .

3.مائده : ۶۴ .

4.در چاپ سنگى : اصبعى .

5.تتمه روايت را در شرح اصول كافى ۱/۳۰۷ چنين آورده : « يقلبه كيف شاء » ، شبيه به آن در مستدرك حاكم ۴/۳۲۱ مروى مى باشد .

6.مائده : ۴ .

7.در صفحه پيشين گذشت كه : « اذا قامَ قائِمُنا وَضَعَ اللّه ُ يَدَه على رؤوسِ عِبادهِ فَجمَعَ بها عُقُولَهم وكَمُلَتْ اَحلامُهُم » .


روح و ريحان ج2
280

و بعضى حضرت امام على النّقى عليه السلام را مهدى منتظر گمان كردند .
و برخى هم امام حسن عسكرى عليه السلام را زنده و قائم خواندند .
و جمعى محمد بن قاسم بن على بن حسين صاحب طالقان را كه معتصم حبس نمود و رحلت فرمود قائم دانستند و منكر موت او شدند مانند بعضى از جاروديّه .
و بعضى يحيى بن عمر بن حسين بن زيد صاحب كوفه را قائم خواندند .
و تمام اين مذاهب و عقايد ، سخيف و باطل است جز مذهب حقّ و عقيده صحيحه اماميّه كه گويند : قائم آل محمد صلى الله عليه و آلهموجود و طويل العمر است در اين عالم زنده است و از وجود شريفش موجودات بر پاى و پابنده است ۱ .
و محيى الدّين معروف گفته است كه : آن جناب را قائم مى گويند براى آنكه به قسمى از اقسام وجود و هستى قائم است : مى خورد و مى آشامد و مى خوابد امّا مَثل او در زمين مثل عيسى بن مريم است در آسمان.. الى آخر ما قال .

در بيان حديث شريف اصول كافى از مرحوم آقاخوند

و در كتاب مستطاب « اصول كافى » در حديث يازدهم از باب عقل و جهل از حضرت امام محمد باقر عليه السلام مروى است : « اذا قامَ قائِمُنا وَضَعَ اللّهُ يَدَه على رؤوسِ عِبادهِ فَجمَعَ بها عُقُولَهم وكَمُلَتْ اَحلامُهُم »۲ .
يعنى : چون قائم ما قيام مى كند خداوند دست خودش را بر سرهاى بندگانش مى گذارد ، پس به واسطه آن دست عقل هاى ايشان را جمع مى كند و احلام ايشان را كامل مى نمايد .

1.بس بهر دورى وليّى قائم است آزمايش مردمان را لازم است ( حاشيه مؤلف رحمه اللّه ) .

2.كافى ۱/۲۵ ، مختصر بصائر الدرجات : ۱۱۷ ، شرح اصول الكافى ۱/۳۰۷ ـ ۳۰۸ ، بحار الانوار ۵۲/۳۲۸ .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 77996
صفحه از 447
پرینت  ارسال به