295
روح و ريحان ج2

را ديد كه ايستاده نمازت ۱ مى گزارد و ابرى بر سر او سايه انداخته چون سلام نمازت بداد سلام كردم و پرسيدم كيستى ؟ گفت : الياس پيغمبرم . گفتم : براى من دعا كن . فرمود : « يا حنّان ! يا منّان ! يا حىّ ! يا قيّوم ! » .
و دو نام به سريانى گفت كه من ندانستم ، و دست بر كتف من نهاد كه بَرْد و خنك و راحت آن به تمام بدن من رسيد و هيبت وى برفت .
گفتم : آيا بر شما وحى مى شود ؟
گفت : از زمانى كه پيغمبر صلى الله عليه و آله وفات كرد وحى قطع شد .
پرسيدم : چند نفر از انبياء زنده اند ؟
گفت : من و خضر عليه السلام و ادريس عليه السلام و عيسى بن مريم عليه السلام .
گفتم : آيا خضر را ملاقات مى كنى ؟
گفت : هر سال در عرفات .
گفتم : ابدال چند نفرند ؟
گفت : شصت نفرند ، پنجاه نفر مابين عريش مصرند تا شاطى الفرات ، و هفت نفر در شهرهاى ديگر ، و يك نفر در انطاكيّه ، و دو نفر ديگرند كه به واسطه ايشان باران مى بارد و از ايشان بر دشمنان نصرت مى يابند ، و به ايشان امر دين برپاست تا آنكه اراده شود دنيا هلاك گردد ، ايشان را خداوند بميراند .
و اين مكالمات در وقتى بود كه مروان با اهل شام قتال داشت ، پرسيدم : در حق مروان چه گوئى ؟
فرمود : او را كجا برند ؟ ! مردى است جبّار و طاغى ، و آنان كه در آن كارزار حاضر شدند از قاتل و مقتول به دوزخ روند .
گفتم : من در آن جنگ حاضر بودم اما تيرى نينداختم و شمشيرى نزدم و نيزه اى به كار

1.كذا .


روح و ريحان ج2
294

پس از استهلال بعظمة اللّه گويا طبقات سماوات را بر ايشان گذارده اند و بسيار سنگين شوند در روز دوم ماه رجب تخفيف جزئى يابند ، در روز سوم مُطّلع بر مغيبات شوند و به تجليّات ربّانيّه هر چيزى بر ايشان مكشوف شود ، و چون اين ماه تمام شود گويا از عقال مستى رهائى براى ايشان حاصل شده نشاط ديگرى دارند .
و غزالى در كتاب « احياء العلوم » از ابودرداء نقل كرده است كه گفت : خداوند را بندگانى است كه معروفند به ابدال ، و آنها بعد از پيغمبرانند و اوتاد زمين مى باشند ، چون نبوّت منقضى شد از امت مرحومه قومى را مقرر داشت كه برترى نيافتند به نماز و روزه و نيكى لباس ، اما برترى دارند به صدق ورع و حسن نيّت و سلامت صدر از براى اهل اسلام و نصحيت كردن به ايشان براى طلب رضاء خدا با صبر بدون جُبن ، و تواضع بدون ذلّت ، و آنها قومى هستند كه ايشان را خداوند براى خود خالص فرمود ، و آنها چهل نفر يا سى نفرند ، دلهاى آنها در يقين مانند ابراهيم خليل است و هر يك مى ميرد به جاى او ديگرى را مى آورد ، و آنها لعن نمى كنند چيزى را ، و اذيّت و تحقير و تطاول بر چيزى نمى كنند ، و حرص بر دنيا ندارند .
هُمْ اَطْيَبُ الناسِ خبراً وَأسْخَاهُم نَفساً ، عَلامتُهُمُ السَّخاءُ وسَجِيَّتُهُمُ الْبشاشَةُ وصِفَتُهمُ السَّلامةُ .. الى آخر ما قال . « أُولئِكَ حِزْبُ اللّهِ أَلاَ إِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ »۱ .
و در آخر خبر ابو درداء گفت : « اين مقامات نمى شود مگر به بغض دنيا وحبّ آخرت ، و هر كس به قدر دوستى به آخرت بايد از دنيا اعراض كند » .

تَبَصَّرْ ما يَنْفَعُكَ

در حكايت غريبه از علامات حضرت الياس و مكالمات با وى

و محيى الدين در كتاب « مسامرات » ۲ نوشته است : مردى در وادى اردن مردى نورانى

1.مجادله : ۲۲ .

2.مطلب را با اختلافات اندكى مرحوم مجلسى در بحار الانوار ۱۳/۴۰۱ به نقل از ثعلبى نگاشته است .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 77885
صفحه از 447
پرینت  ارسال به