323
روح و ريحان ج2

نفر از سلاطين صفويّه است يا تمام ايشان كه دوازده نفر بودند و در مدت متمادى دويست و پنجاه سال سلطنت به طريق حق كردند ، اول ايشان مرحوم شاه اسماعيل بن سلطان حيدر ، و آخر ايشان مرحوم شاه طهماسب ، و ايشان قائمين به حق بودند و افعال خيريّه و اعمال بريّه از ايشان پديدار گشت ، البته تكذيب ننمائيم از آنكه سابقاً عرض كردم : هر كس و هر پادشاه بر اين دين و ايمان قيام نمود او قائم الحق است ، ليكن آن علائمى كه در خروج قائم الحق معين است قبل از زمان اين دولت و در اين دولت ظاهر گرديد و ديگر آنكه اثرى از ظهور قمر ازهر حضرت حجّت اللّه فى العالمين ظاهر نشد .
پس از آنچه گذشت بگذر و بر آنچه هست بنگر ، آخر معنى ايمان حفظ و نگاهدارى از آن چيز بزرگى است كه حضرت ختمى مآب صلى الله عليه و آله در زمان رحلت وصيّت فرمود ، و امر به اطاعت كرد يكى قرآن است و ديگرى عترت نبويّه اش ، و آنچه لازمه احترام و تعظيم مالا كلام است كما ينبغى از اين دو حجّت كريمه عظيمه از اين پادشاه جمجاه كه مالك تخت و نگين و ناصر دين حضرت خاتم النبيّين صلى الله عليه و آله است مشاهده مى شود .

در احترام حضرت اقدس همايون شهريارى كتاب خدا و عترت رسول صلى الله عليه و آله وسلم را

امّا در حرمت قرآن ۱ به نحوى ساعى و مواظب است كه سلاطين دول و اساطين ملل از اين توجّه خاص و تلاوت با اخلاص متحيّر و در مذهب باطل خودشان متزلزل از آنكه

1.فى الحديث : « يا سلمان ! عليك بتلاوة القرآن ، فإنّ قرائته كفارة الذنوب ، وستر من النار ، وأمان من العذاب . . » إلى آخره . ( حاشيه مؤلف رحمه الله ) . ادامه روايت چنين است : « ويكتب لمن يقرأ بكل آية ثواب مائة شهيد ، ويعطى بكل سورة ثواب نبى مرسل ، وتنزل على صاحبه الرحمة ، وتستغفر له الملائكة واشتاقت إليه الجنة ورضى عنه المولى ، وان المؤمن اذا قرأ القرآن نظر اللّه إليه بالرحمة . . » . رجوع كنيد به : مستدرك الوسائل ۴/۲۵۷ ح ۴۶۳۷ به نقل از جامع الاخبار ( ص ۴۷ ) ، بحار الانوار ۸۹/۱۷ ح ۱۸ .


روح و ريحان ج2
322

آخره . و به مضمون « فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ »۱ از صورت است ، و كسى كه در ظهور اين نور سبب تامّه و علّت كامل است البته پادشاه است كه اگر اين وجود مسعود نباشد كجا شعائر ايمان و آثار اسلام ظاهر مى شود ؟ و كجا ماجاء به النبى صلى الله عليه و آلهاجراء و انفاذ مى گردد ؟
و اين روسياه دوام اين دولت موجوده را به اتصال به زمان حق مستدعى و مترقّب است ، و اميدوار است حضرت پروردگار بعد از اين دولت مغبوطه منصوره بندگانش را به لقاى مهر آساى قائم آل محمد كه ولىّ عصر و حجّت عصر است بهره مند و خرسند فرمايد ، ان شاء اللّه تعالى .



در هيچ پرده نيست نباشد نواى توعالم پر است از تو و خالى است جاى تو
هر چند كائنات گداى در توانديك آفريده نيست كه داند سراى تو
عمر ابد كه خضر بود سايه پرورشسروى است رسته۲بر لب آب بقاى تو
صائب چه ذره است و چه دارد فدا كند؟اى صد هزار جان مقدّس فداى تو۳

در قول مرحوم مجلسى كه قائم الحق يكى از سلاطين صفويّه است و عرض اين بنده دعا گوى

و اگر كسى گويد ـ مانند مرحوم مجلسى طاب ثراه ـ : مقصود از عبارت قائم الحق يك

1.بقره : ۱۴۴ .

2.در چاپ سنگى : رست .

3.غزل ۱۴۴ از ديوان اشعار صائب تبريزى .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 79743
صفحه از 447
پرینت  ارسال به