نفر از سلاطين صفويّه است يا تمام ايشان كه دوازده نفر بودند و در مدت متمادى دويست و پنجاه سال سلطنت به طريق حق كردند ، اول ايشان مرحوم شاه اسماعيل بن سلطان حيدر ، و آخر ايشان مرحوم شاه طهماسب ، و ايشان قائمين به حق بودند و افعال خيريّه و اعمال بريّه از ايشان پديدار گشت ، البته تكذيب ننمائيم از آنكه سابقاً عرض كردم : هر كس و هر پادشاه بر اين دين و ايمان قيام نمود او قائم الحق است ، ليكن آن علائمى كه در خروج قائم الحق معين است قبل از زمان اين دولت و در اين دولت ظاهر گرديد و ديگر آنكه اثرى از ظهور قمر ازهر حضرت حجّت اللّه فى العالمين ظاهر نشد .
پس از آنچه گذشت بگذر و بر آنچه هست بنگر ، آخر معنى ايمان حفظ و نگاهدارى از آن چيز بزرگى است كه حضرت ختمى مآب صلى الله عليه و آله در زمان رحلت وصيّت فرمود ، و امر به اطاعت كرد يكى قرآن است و ديگرى عترت نبويّه اش ، و آنچه لازمه احترام و تعظيم مالا كلام است كما ينبغى از اين دو حجّت كريمه عظيمه از اين پادشاه جمجاه كه مالك تخت و نگين و ناصر دين حضرت خاتم النبيّين صلى الله عليه و آله است مشاهده مى شود .
در احترام حضرت اقدس همايون شهريارى كتاب خدا و عترت رسول صلى الله عليه و آله وسلم را
امّا در حرمت قرآن ۱ به نحوى ساعى و مواظب است كه سلاطين دول و اساطين ملل از اين توجّه خاص و تلاوت با اخلاص متحيّر و در مذهب باطل خودشان متزلزل از آنكه