مظاهر صفات خداوندى هستند و ايشان را خداوند برانگيخت نه آنكه معزول كرده باشد خودش را و امور را از كليّات و جزئيات به امام حواله كرده باشد ، واشهد باللّه اين طايفه امام خودشان را نشناخته اند و آيه كريمه « وَإِلَى اللّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ »۱ را به خطاء تأويل به حضرت امير عليه السلام كرده اند ، و يكى از امورى كه راجع به حق نيست اين عقيده سخيفه ضعيفه واهيه است ، تعالى اللّه عن ذلك علواً كبيراً .
در معنى توجه به امام قبل از اداء فريضه و جواز آن به دليل و برهان
نمى دانم خداوند به اين اشخاص در عوض اين عقيده فاسده و اقوال باطله چه مى دهد و چه نحو عقوبت مى نمايد ؟ ! مخفى نباشد عبادات تكميل نمى شود و حاجات برآورده نمى گردد مگر آنكه عابد و داعى قبل از عبادت مأموره و دعوت منظوره متشبّث به آل اطهار عليهم السلام شود ، نظير آنچه در « فقه الرضا » مرويست ، صلواتى است كه نمازگزار در تشهد و قنوت و حالات ديگر بر حضرت ختمى مرتبت صلى الله عليه و آله و آل آن بزرگوار مى فرستد ناچار وقتى كه مى گويد : « اللهمّ صلّ على محمد و آل محمد » حضرت رسول صلى الله عليه و آلهو عترت طاهرين آن جناب را به نظر مى آورد ، و از اين طلب رحمت قبول عبادت خود را از حضرت احديّت مسألت مى نمايد .
پس عرض مى نمايم : همان طريقى كه نمازگزار اسم سامى پيغمبر صلى الله عليه و آله و آل را بر زبان جارى مى نمايد و در حين ذكر اسم شريف محمد صلى الله عليه و آلهقصدى از تقرّب به مبدأ مى كند ، همان قسم است توسل به ائمه هدى زمان ورود به نماز پيش از تكبيرة الاحرام و اين توسّل و توجّه موجب طرد شيطان است ، و خروج از ورطه خذلان مثلاً كسى مى خواهد به حضور پادشاه مشرّف شود و مهمى كه دارد شفاهاً عرضه دارد به يكى از مقرّبين پادشاه