341
روح و ريحان ج2

سوار كرد ، پس دعا حرز يمانى را به همراهى آن بزرگوار خواندم ، چون تمام شد خود را در بطحاء مكّه يافتم ، بعد از نه روز قافله حاج وارد مكّه شدند . مرا ديدند و تفصيل ماجرا را از من شنيدند ، بر سر من هجوم آوردند به نحوى كه بعد از اداء مناسك از ايشان پنهان شدم .
و چهل مرتبه مرحوم مرقوم پياده به حج رفت ، عاقبت خواست به زيارت حضرت على بن موسى الرضا عليه السلاممشرف شود ، و هفت تومان مرحوم سيد مديون زوجه اش از بابت مهريّه بود و همان قدر تنخواه در مشهد مقدّس از كسى طلب كار بوده ، مى خواست آن وجه را گرفته به زوجه اش بدهد ، و مرحوم سيّد فرمود : من در اين سال در خواب ديده ام رحلت مى كنم مى خواهم مديون نمرده باشم ، و ترس دارم بعد از پنجاه سال مجاورت قبر مطهّر جناب سيّد الشهداء عليه السلام در كربلاء معلّى نميرم ، پس يكى از برادران به اصرار بسيار هفت تومان به وى داد ، چون اداء دين را اهمّ مى دانست از همانجا مراجعت كرد و آن وجه را به زوجه خود داد بعد از نُه روز رحلت فرمود .
و سيّد مرحوم كرامات عديده دارد ، و من هم براى حرز شريف اجازات عديده از علماء گرفته ام ، و سزاوار است اگر دشمن شخص مؤمن باشد براى هلاكت او نخواند اگر چه فاسق و ظالم باشد ، و براى جمع اموال دنياى دنيّه نخواند بلكه اين حرز را براى تقرّب به خدا و دفع ضرر شياطين جن و انس از خود و تمام مؤمنين بخواند .
و اَوْلى واَلْيق آن است محض قرب خالص قصدى ديگر نداشته باشد .
و در آخر آن مرحوم مجلسى مرقوم فرموده است : نَمَّقَهُ بيُمناهَ الداثرة اَحوَجُ المَربوبين اِلى رَحمَةِ ربِّهِ الغَنىّ محمد تقى ابن مَجلسى الاصِفهانى حامِداً للّه تعالى ومصليّاً على سيّد الانبياء واوصيائه النجباء الاصفياء .
پس بر اين سند صحيح و بيان واضح اهل حاجات از خواندن دعاء حرز يمانى كه در


روح و ريحان ج2
340

يَا مَوْلاىَ! يَا صاحِبَ الزَّمانِ! الْغَوْثَ الْغَوْثَ! أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى! » .
و ابوالحسن گفت : وقتى كه حضرت حجّة اللّه در خواب مى فرمود : يا صاحب الزمان ! اشاره به سينه مباركش مى فرمود ، گويا اشاره به آن بود در وقتى كه شخص آن بزرگوار را مى خواند اشاره نمايد .

در اجازه دعاء حرز يمانى از مرحوم مجلسى بزرگ از مرحوم سيّد اسحاق استرآبادى كه خدمت امام عصر شرفياب شده بود

مخفى نماند مرحوم علامه مجلسى بزرگ آخوند ملا محمد تقى ابن مرحوم ملا مقصود على به خطّ شريف خود در پشت دعاء « حرز يمانى » ۱ كه منسوب به حضرت امير عليه السلام[است] به خطّ شريف خودشان مرقوم فرمودند :
بسم اللّه الرحمن الرحيم
الحمد للّه ربّ العالمين والصّلوة على اشرف المرسلين وعترته الطّاهرين .
و بعد ، سيّد نجيب اديب حبيب زبدة السادات العظام والنقباء الكرام آقا مير محمد هاشم ـ ادام اللّه تعالى تأييده بجاه محمد وآله الاقدسين ـ از من اجازه حرز يمانى خواست ، پس به وى اجازه داده كه به همين سند از من روايت كند از آنچه عابد زاهد آقا مير اسحاق استرآبادى كه مدفون در كربلا است خبر داد از حضرت خليفة اللّه فى العالمين صاحب العصر والزمان صلوات اللّه عليه وعلى آبائه الاقدسين بدين گونه : از سفر مكّه از حاج باز ماندم و از بسيارى راه رفتن خسته شدم و از زندگى خود مأيوس گرديدم ، افتادم بر روى خاك مانند محتضر پس شروع به شهادت گفتن كردم ، آن گاه بر بالين خود مولانا ومولى الثقلين و حجّة اللّه فى العالمين حضرت صاحب الامر را زيارت كردم كه فرمود : « اسحاق برخيز » ، پس برخاستم و بسيار تشنه بودم ، پس به من آب گوارا داد و به رديف خود مرا

1.بحار الانوار ۵۲/۱۷۵ بنقل از والد معظمش ، حكايت را شيخ عباس قمى در انوار البهية : ۳۵۹ نيز نقل كرده است ، و نيز در معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام۴/۴۶۵ .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 93055
صفحه از 447
پرینت  ارسال به