363
روح و ريحان ج2

فقره زيارت است : « وهم عيبةُ علم اللّه ومعادنُ سرّ اللّه وحَمَلةُ كتاب اللّه » .
واعلميّت امام هم در نزد اماميّه به دليل عقل و برهان نقل ثابت است ، مع ذلك كلّه مع علم الامام بما كان وما يكون وما هو كائن آناً فآناً به علوم الهيّه محتاج بوده اند ، و علم غابر و مزبور و نكت و نقر و ظهور امثله اشياء در مناره قائمه و شجره عرشيّه به نظر امام عليه السلام با آيه « خَلَقَ الاْءِنسَانَ * عَلَّمَهُ الْبَيَانَ »۱ در نزد بصير شبهه اى نمى گذارد .
بيست و نهم : هيچ يك از ائمه طاهرين زائد الخلقه يا ناقص الخلقه اصليّه متعارفه نبوده اند بلكه معتدل الخلقه بوده اند ، آن وقت لازم مى آيد كاملِ تام ، تابع ناقص خارج از اعتدال شود ؛ از آنكه معتدل اقوى و اولى است در اطاعت ، پس هيچ يك از ائمه عليهم السلاماعمى و اصم و ابكم و اعرج مقطوع الاصبع والانف نبوده اند مگر عوارض خارجه مانند بياض عين يعقوب عليه السلام و شعيب نبى عليه السلام آيد . و همين طريق امراضى كه موجب تنفر طباع شود از جنون و جذام و برص مانند اخلاق رذيله و حِرَف و صنايع ركيكه كه سابقاً اشاره شد .
سى ام : ائمه اطهار عليهم السلام مشرك و كافر و فاسق و فاجر و ظالم نبوده اند ، و به صنم سجده نكردند ، و به وثن عبادت ننمودند ، شاربين خمور و ضاربين طنبور و آكلين لحوم خنزير و لاعبين به ميسر و ازلام مانند سائرين ، لحظه اى و لحمه اى نيز نبوده اند و كريمه « لاَ يَنَالُ عَهْدِى الظَّالِمِينَ »۲ بر حسب تفصيلى كه در مسأله امامت گذشت منافى با اين اجمال است .
خلاصه فضائل فرد و فرد از ائمه اثنا عشر عليهم السلام لا تُحصر ولا تُحصى است چه رسد به مجموع من حيث المجموع .

1.رحمن : ۳ ـ ۴ .

2.بقره : ۱۲۴ .


روح و ريحان ج2
362

يطيع الرسول صلى الله عليه و آلهممن يعصيه » 1 .
بعد فرمودند : « هر آنچه خداوند به پيغمبر صلى الله عليه و آله تفويض فرمود به ما تفويض كرده است » 2 .
و قال اللّه تعالى « هذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ » 3 .
بيست و هفتم : رجوع ائمه طاهرين است به اين ابدان عنصريّه پيش از قيامت براى تمليك و تصرّف حقوقشان از آنچه در دنيا به حكمت ها مقهور و مغلوب شدند ، پس سلاطين و ملوك زمين با سياسات كليّه و رياسات الهيّه در رجعت 4 با ايشان است ، و رجوع به اخبار رجعت در اين اوقات شايسته است .
بيست و هشتم : به ائمه اطهار علومى لدُنّيّه وموهوبه داده شده است ، يعنى : علم به كليّات و جزئيات از مكنونات هر عالم دارند پس خداوند ايشان را خلق كرد و علومى هم در طينات ايشان قرار داد كه از آنها علم به گذشته و آينده داشتند 5 .
بعبارة اخرى : علمشان مخلوق بود مانند جهل ، و معلوم است اين دو مخلوق تضّاد دارند ، پس از حصول علم از جهل اثرى نيست و علم به مثابه ثبوت است در وجود ، و جهل به مانند عدم و نفى .
و از اين بيان بر حسب اختلاف و جهات علوم و معلومات است ، پس چنانكه علوم به اقسام شتّى متنوع است معلومات هم همين قسم است ، پس در حق هر يك از ايشان توان گفت : « وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ » 6 « وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِى كِتَابٍ مُبِينٍ » 7 و در

1.بصائر الدرجات : ۴۰۱ ح ۱۴ ، كافى ۱/۲۶۷ ح ۷ ، وسائل الشيعة ۲۵/۳۵۴ ح ۳۲۱۰۹ .

2.اين قسمت در روايتى ديگر مذكور است . رجوع كنيد به : بصائر الدرجات : ۴۰۵ ح ۶ و ۴۰۶ ح ۱۱ .

3.ص : ۳۹ .

4.در ذيل اين عبارت در نسخه چاپ سنگى نوشته شده : « ايشانند و » .

5.علم دو علم است علم مكسبى كه بياموزد چه در مكتب صبى علم ديگر بخشش يـزدان بـود منـبـع او در مـيـان جـان بـود

6.يس : ۱۲ .

7.انعام : ۵۹ .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 82410
صفحه از 447
پرینت  ارسال به