373
روح و ريحان ج2

بود ، و آنها حضرت صادق عليه السلام را قائم حق دانند ، و متمسّكند به اين حديث كه حضرت صادق عليه السلام فرمودند : « اگر كسى آيد و بگويد به شما مرا غسل و كفن و دفن كردند تصديق ننمائيد » .
و مى گويند : اين حديث را عَنبقة بن مصعب روايت كرده است .
و بعضى از ايشان قرامطه اند ، و قرمطويه اسم مردى از اهل سواد است ، و مباركيّه خوانند ايشان را براى آنكه منسوبند به مبارك ، غلام اسماعيل بن جعفر عليه السلام ، و قرامطه را مى گويند از اخلاف مباركيّه اند .
و بعضى از ايشان را سبطيّه مى خوانند به جهت انتسابشان به يحيى بن ابى السّبط ، و آنها عبداللّه فرزند حضرت صادق عليه السلام را امام دانند .
و بعضى را فطحيّه خوانند ؛ از آنكه عبداللّه بن افطح رئيس ايشان در اين مذهب بوده است .
و بعضى واقفه اند كه مختصرى از احوال آنها را در ذيل حال موسى بن جعفر عليه السلامنقل كرديم .
ليكن اشهر مذاهب شيعه مذهب زيديّه است ، و احوال ايشان را در ضمن احوال زيد بن على ذكر نمودم ، و آنها مى گويند : اعتقاد ما آن است كه اوّل ائمه حضرت امير عليه السلاماست ، بعد از آن بزرگوار به اين ترتيب معتقدند : حضرت امام حسن عليه السلام ، بعد حضرت امام حسين عليه السلام ، بعد حضرت على بن الحسين عليه السلام ، بعد زيد بن على بن الحسين ، بعد محمّد بن عبداللّه بن حسن ، بعد برادرش ابراهيم ، بعد حسين بن على شهيد فخ ، بعد يحيى بن عبداللّه بن حسن ، بعد محمد بن اسماعيل بن ابراهيم بن حسن ، بعد قاسم بن اسماعيل بن ابراهيم بن حسن ، بعد حسن بن على بن حسن بن عمر بن على بن الحسين ، بعد يحيى بن حسين بن قاسم بن ابراهيم بن اسماعيل بن حسن ، بعد محمد بن يحيى بن حسين ، بعد احمد بن يحيى بن حسين ، بعد محمّد بن حسن بن قاسم بن حسن بن على بن عبدالرحمن بن قاسم بن حسن بن زيد بن حسن ، بعد پسر او حسن ، بعد برادر او على بن محمد ، بعد احمد بن


روح و ريحان ج2
372

مختار اوّلاً كيسان بوده است ؛ براى آنكه در خردسالى حضرت امير عليه السلامبه وى « كيّس » يعنى : زيرك فرمود ۱ ، و برخى گويند غلام وى موسوم به كيسان بوده است ، و آنها قائل به امامت ابوالقاسم محمد بن اميرالمؤمنين عليه السلاماند و متمسّكند به اين حديث نبوى صلى الله عليه و آلهكه فرمودند : « ايّام و ليالى منقضى نشود تا آنكه خداوند مبعوث كند از اهل بيت من مردى را كه اسم و كنيه او اسم و كنيه من باشد و اسم پدر او اسم پدر من باشد » .
و گويند : اسم حضرت امير عليه السلام عبداللّه بوده است ، پس آنكس زمين را پر از عدل كند بعد از ظلم و جور .
و اين طايفه بعد از حضرت امير عليه السلام و حسنَيْن عليهماالسلام محمد بن حنفيه را امام زنده قائم دانند .
و بعضى ديگر از اين طايفه گفته اند : حسَنيْن عليهماالسلام از جانب محمد بن حنفيه مأذون در جهاد شدند و مردم را دعوت به امامت وى مى كردند ، و مانند دو امير بودند .
و بعضى از ايشان گويند : محمد وفات كرد و بعد از وى امامت منتقل به فرزندانش شد ، و بعد از آن انتقال يافت به بنى عبّاس .
و حضرت باقر عليه السلام فرمودند : « من عموى خودم را دفن كردم و خاك بر قبر او ريختم » ۲ .
و شاعر گفته است :



نبئت۳ان ابن عطاءٍ روىوربّما صَرَّحَ بالمنكرِ
لِما رَوى انّ ابا جعفرقال ولم يصدق ولم يَبرُرِ
دفنتُ عمّى ثمّ عاد الى۴صفيح لِبنٍ وترابٍ ثرى
ما قاله قطّ ولو قالهقلتُ اتقاء من۵أبى جعفرِ۶
و اشعار ابو هاشم سيد اسماعيل بن محمد حميرى در مدح وى معروف است ۷ .
و اشعار كُثيّر عزّه كيسانى نيز معروف ، اوّله :



الا ان الائمة من قريشولاة الحق اربعة سواءُ
على والثلاثة من بنيههم الاسباط ليس بهم خفاءُ
فسبطٌ سبط ايمان وبرّوسبط غيبته۸كربلاءُ
وسبط لا يذوق الموت حتىيقود الخيل يقدمه اللواءُ
يغيب فلا يرى فيهم زمان۹برضوى عنده۱۰عسل وماءُ۱۱
و مانند ناووسيّه ، رئيس اين طايفه كه مردى از اهل بصره موسوم به عبداللّه بن ناوس

1.رجال كشى : ۸۴ ، حضرت امير عليه السلام به او فرمود : يا كيّس ! يا كيّس ! اقوال ديگر را نيز ذكر كرده است .

2.الفصول المختارة : ۲۹۸ .

3.در چاپ سنگى : تبئت .

4.در فصول : « غادرته » بجاى « عاد الى » .

5.در فصول : « اتق اللّه » بجاى « اتقاء من » .

6.الفصول المختارة : ۲۹۸ ـ ۲۹۹ ، بحار الانوار ۳۷/۳ . اشعار را در فصول مختاره به سيد اسماعيل حميرى نسبت داده است .

7.اشعار اين است : تجعفرت باسم اللّه واللّه اكبروايقنت أن اللّه يعفو ويغفر وانت بدين غير ما كنت دايناًبه ونهانى سيد الناس جعفر فقلت هب انى قد تهودت برهةوالاّ فدينى دين من يتنصّر فلست بغالٍ ما حييت وراجعإلى ما عليه كنت أخفى وأضمر ولا قائل قولاً لكيسان بعدهاوإن عاب جهال متالى وأكثروا ولكنه من قد مضى لسبيلهعلى أحس الحالات يقضى ويؤثرُ رجوع كنيد به : الفصول المختارة : ۲۹۹ ، بحار الانوار ۳۷/۴ .

8.در چاپ سنگى : غيبة .

9.در بحار : زماناً .

10.در چاپ سنگى : غيره .

11.در بحار : غيل ، و در حاشيه از مصدر « عسل » نقل كرده است .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 93677
صفحه از 447
پرینت  ارسال به