405
روح و ريحان ج2

هر يك هست ما بقى در آتش است حتى كواكب ، كلها فى النار وانها مظلمة الاجرام ومنكسفة فى غاية الظّلام ؛ از آنكه كسوفات كواكب در آخرت حقيقى است و ذاتى چنانكه در شرايط ساعت مذكور است نه عرضى مثل آنكه در دنيا حيلوله ارض و قمر مى شود در نزد آفتاب به چشمهاى ماها .
غرض آنكه هر چند در ذيل فلك ثوابت است جهنم مى شود مگر چيزهائى كه به زبان شرع اقدس از آن جدا شده اند .
و صاحب « اخوان الصّفا » در معنى جهنم بيانى دارد كه در اين مقام ذكرش خالى از فايده است ، وليكن جوابى كه مرحوم قاضى فرموده است و در مقام ردّ برآمده موجب تكميل اين خطوط و اوراق است : فالقول بان جهنّم و نيرانها عبارة عن العالم العنصرى والطبيعة المحلّلة للاجساد المفنية لها كما ذهب اليه صاحب اخوان الصّفا و غيره قول بالتناسخ .
وهو باطل كما فى الكتب العقلية ، بل الحقّ ما ادّت اليه الاصول العقلية معاضدة بالآيات الكثيرة والاخبار المستفيضة.. الى آخره .
خلاصه چنانكه سابقاً در احوال جنان ذكر شد ساكنين آنها چهار صنفند ، همچنين سكنه نيران هم بر طبق وى چهار صنفند :
اوّل : معطله ملاحده .
دوّم : مشركين .
سوّم : كافرين متكبرين .
چهارم : منافقين اند ، و قال اللّه تعالى : « إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِى الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ »۱ .
اما كسانى كه از اهل كبايرند از زمره مسلمين ظاهراً مخلّد در آتش نباشند اگر چه در آن سالها باشند و معذّب شوند لكن به امتنان الهى و شفاعت حضرت نبى امّى صلى الله عليه و آله

1.نساء : ۱۴۵ .


روح و ريحان ج2
404

اما الجحيم ۱ : لانه عظيم الجمرة الواحدة .
اما السعير : لانه يُسعَّر لم يطفأ منذ خَلَقه اللّه وفيه حَبُّ الخزر ليس فى النار اشدّ منه ليحزن اهل النار له .
اما الهاوية : لمن وقع فيه لم يخرج و فيه بئر الهَباهِب وجبل صعود .
و اما اللظى : لتلظّيه و اشتعاله .
اما الحطمة : لحطمه وكسره .
و جهنم اعظم مخلوقات است و به واسطه دورى قعرش او را جهنم خواندند ، و بئرٌ جهِنّام اى شديدٌ بعيد القعر وهواء آن محترق است بدون جمر ، و ساكنين آن بنى آدمند و سنگهائى كه مردمان آنها را خداى خودشان دانستند ، و لهب آن طايفه شياطين اند ، و در آن حرارت است به كمال و برودت زمهريريّه است به كمال ، و جهنم محل آلام و عقوبات است ، و عذابى كه در اوست نه از اوست بلكه از خداوند سبحان است كه اشدّ المعاقبين است فى موضع النكال والنقمة .
و بعضى جهنّم را همان آتش دانسته اند و گفته اند : تسميه محلّ است به اسم حال و مى توان گفت جهنم اسم از براى دركات آن باشد چنانكه جنّت اسم از براى مجموع من حيث المجموع جنّات است .
و قاضى مى فرمايد : حدّ جهنّم از مقعّر فلك ثوابت است تا اسفل سافلين مگر اماكن مخصوصه كه خداوند مستثنا كرده است از زمين كه رجوع آنها به جنّت است كقوله صلى الله عليه و آله :« ما بين القبر روضة من الجنّة »۲ وكذلك انهار وعيون جاريه كه متتبّع را بصيرت به حالت

1.جحيم يكى از نام هاى دوزخ است و آتش ، و هر آتش بزرگ كه در مغاكى افروخته باشد . ( حاشيه مؤلف رحمه الله ) . رجوع كنيد به : رسائل شريف مرتضى ۴/۱۳۴ ، معجم لغة الفقهاء ، محمد قلعجى : ۱۶۰ ، التبيان ، شيخ طوسى ۴/۷ .

2.آنچه در حديث وارد است چنين است كه حضرت ختمى مآب صلى الله عليه و آله فرمودند : « ما بين قبرى [أو بيتى ]ومنبرى روضة من رياض الجنة » . رجوع كنيد به : كافى ۴/۵۵۵ ح ۵ ، كامل الزيارات : ۵۱ ح ۲۸ ، من لا يحضره الفقيه ۲/۵۶۸ ح ۳۱۵۸ ، معانى الاخبار : ۲۶۷ ح ۱ . در روايتى منقول در ثواب الاعمال : ۲۱۰ نيز چنين آمده : « ما بين الركن والمقام روضة من رياض الجنة » .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 94021
صفحه از 447
پرینت  ارسال به