افعال : « وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ * وَإِذَا كَالُوهُمْ أَو وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ »^۱ .
پس بدان آنچه در نشأت اخرويه است نمونه اى از وى در دنياست ، و در حديث است : « حضرت جبرئيل عليه السلام ميزانى ذات كفّين براى نوح عليه السلامآورد تا از آن كيل و وزن نمايد نظير آن در قيامت است ، يا اينكه مراد از ميزان نصب امامت و ولايت است كه ظهور آن در قيامت خواهد شد » .

حقيقت هفتم:در قيامت است

الحقيقة السابعة : « وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لاَّ رَيْبَ فِيهَا وَأَنَّ اللّهَ يَبْعَثُ مَن فِى الْقُبُورِ »^۲ عرض مى كند : قيامت مى آيد و شكّى در قيامت نيست ، و خداوند سبحان بندگان را از قبرهاى ايشان برمى انگيزاند البته .
بدان كه مراد از ساعت روز قيامت است كه اقرار به وقوع آن نمود و خداوند مجيد جلّ سلطانه در چند مورد از كتاب كريم خود ذكرى از قيامت فرموده ، و به ملاحظات و مناسبات چند به اسامى چند وى را ياد كرده ، يكى از اسماء آن ساعت ^۳ است و ساعت به دو معنى اطلاق مى شود ^۴ :
اوّل : آنچه مصطلح است جزئى از بيست و چهار جزء از شبانه روز است ^۵ .

مراد از ميزان همان عدل باشد قولى است راجح .
و بعضى از مفسّرين ^۱ در ذيل آيه كريمه « وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ »^۲ تفسير كرده اند : مراد از موازين ، انبياء و اولياء عليهم السلام هستند كه هر يك از ايشان ميزان عدل منصوبى هستند از جانب حق كه حقّ هر فنى حقّى را ادا مى نمايند به طريق اعتدال و تساوى بدون ظلم و جور در دنيا .
اما در آخرت نيز بر حسب معدلت حقّه جزاء و ثواب به اهل عدل و هدايت مى رسانند چنانكه در « تفسير صافى » ^۳ است در معنى « وَالسَّماءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ »^۴ مراد از سماء يا اشاره به معراج آن جناب است يا به قبض روح شريفش يا معنى اشاره به رفتن موسى عليه السلام و نصب هارون است و جفاء قوم .
وجه سوّم تصريح به امامت و خلافت حضرت شاه ولايت عليه السلام است چنانكه در ذيل همين آيه « وَالسَّماءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ * أَلاَّ تَطْغَوْا فِى الْمِيزَانِ * وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلاَ تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ »^۵ .
امام عليه السلام فرمودند : « مراد از سماء حضرت ختمى مآب صلى الله عليه و آله است كه به آسمان رفت ، و مراد از ميزان امير مؤمنان عليه السلام است كه خداوند وى را نصب كرد براى مردمان پس اطاعت نمائيد او را و خلاف وى نكنيد و بر پا داريد امام را به عدل ، و ظلم بر وى روا نداريد » ^۶ .
و اين تفصيل كمال تأييد مى نمايد آنچه در وجه اخير ذكر شد پس ميزان حق و حقيقت وجود امام عليه السلام است كه عصيان وى بخس مكيال اعمال است ، و اطاعت و ى عدل ميزان