وقوله تعالى : « أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِى لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ »۱ .
پس ناچاريم به معاد روحانى و جسمانى معاً قائل شويم به دليل عقل و نقل براى اخذ جزاء تا عدلِ قاطعِ فاصلِ حق ظاهر شود ، و هر كسى به آنچه استحقاق دارد برسد ، و ظلم هم بر خدا روا نيايد ، و مظلومين در آخرت از ظالمين جزا بخواهند ، و عوض براى هر تكليفى از تكاليف شرعيّه در آن روز به مكلّفين كاملاً داده شود ، و الاّ بر خداوند حكيم ظلم كه عمل قبيح است وارد مى آيد ، و تا معلوم شود كه عبادات تشريعيّه فوايد آنها عايد به بندگان است و خداوند غنى بالذّات .
و شبهات معاد مانند امتناع اعاده معدوم و شبهه آكل و مأكول و شبهه تناسخ كه آن امتناع تعلّق نفس است بعد از مفارقت از بدن طبيعى به بدن طبيعى ديگر به دليل و برهان مدفوع و ممنوع است و شرح ردود اين شبهات را طالب از كتب عقليّه و نقليّه بخواهد و بخواند تا بداند و به كعبه مقصود اصلى خود را برساند .
آدمى چيست برزخى جامعصورت خلق و حق در او واقع
متّصل با حقايق جبروتمشتمل بر دقايق جبروت
ظاهرش خشك لب به ساحل فرقباطنش در محيط وحدت غرق
« اللهم! وقد أكدى الطّلبُ ، واعيتِ الحيلةُ والمذهبُ ، ودرسَتِ الآمالُ ، وانقطعَ الرجاءُ الاّ منك وحدَك لا شريك لك »۲ .
در تفسير آيه مباركه « أَوَلَمْ يَرَ الاْءِنسَانُ . . » الى آخره
و اقوم واقوى آيه اى كه دلالت بر معاد جسمانى مى كند بلكه روح اين آيات مباركه است كه عرض مى شود ، و عجب است از بعضى كه از حقايق و معانى اين آيه بى بهره