كتاب اصل صحيح بشود ، پس عرض دين براى رفع خلط و غِشّ است .
خوشا به حال آن عقايد حقّه اى كه با لوح مبين و كتاب متين تكوين الهى ـ يعنى : امام عليه السلام ـ معارضه و مقابله شود و مطابق و موافق آيد و بر وى تصديق نمايد و تثبيت بر آن كند همانا ثمره تكليف تحسين عقيده و تصحيح ما فى الضمير است كه نتيجه آن غفران گناهان و دخول به جنان است .
[ در مراتب روايات و فرق بين سماع و اسماع ]
و مرحوم مجلسى طاب ثراه در جلد اوّل « بحارالانوار » ۱ در باب صحّت احاديث واَعلا واَقوى واَصحّ مراتب و درجات آنها را ذكر فرموده اند ، از آن جمله اعلاى از اسماع راوى دانسته اند يعنى اينكه راوى است بدون واسطه از امام عليه السلام روايت و حديث را بشنود ، يا آنكه امام عليه السلام به راوى حديث كه از وى مروى است بدون واسطه بشنواند مخصوصاً .
بعبارة اخرى : فرق است بين سماع و اِسماع يعنى : شنيدن و شنوانيدن .
يا آنكه راوى حديث حديثى را به عينه در محضر امام عليه السلام بخواند و به امام بشنواند و امام عليه السلامتصديق كند او را ، و اين قسم شبيه است به عرض دين عارضين از آنچه مكلّفين اعتقاد دارند و بر آن مكلّف اند از عقايد يقينيّه و قواعد شرعيّه فرعيّه ، يعنى : مراد همان اسماع و عرض دين است مانند اسماع حديث از راوى بر امام .
در معنى «فثَبِّتْنى»
پس براى ايضاح مراد به اين نظير براى بعضى تنظير نمودم تا رفع شبهه بشود و معنى